۱۳۹۲ فروردین ۲۳, جمعه

صادرات مد اسلامی ایران به ترکیه و واردات مد غیراسلامی ترکیه به ایران


 ایران قرار است از سال آینده "مد اسلامی" صادر کند. این مطلب را وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد. یکی از کشورهایی که به گفته وی پذیرای لباس های اسلامی ایرانی خواهد بود، ترکیه است.
.
« محبت نیوز» --  ایران در 4 سال گذشته نیز در نمایشگاه لباس مد اسلامی در ترکیه شرکت کرده است. حتی در سال گذشته غرفه لباس که از سوی دولت شرکت کرده بود در میان غرفه های غیر دولتی برپا شده بود. لباس های نمایش داده شده عمدتن لباس های عشایر ایران بوده است. انواع چادرهای ایرانی، از تولیدات دیگر "مد اسلامی" در این نمایشگاه بوده است..

در همین حال به نقل از شهرزاد، در حالی که ایران برای صدور لباس و پوشش اسلامی بازارهای ترکیه را مد نظر دارد، مد غیر اسلامی ترکیه سال هاست با صدور لباس بازارهای تشنه ایران را سیراب می کند. طراحان ترک و مزون های لباس ترکیه به مشتری های جوان شهری ایران لباس های غیر اسلامی، رنگین و آخرین مدل های جدید اروپا را صادر می کنند..

در صفحات فیسبوک فارسی زبان، نمایندگی های انحصاری شرکت هایی چون "مزون آس"، با قرار دادن آخرین مدل های لباس عروس، به شکار مشتری های ایرانی مشغولند. مد صادراتی ترکیه به ایران، فقط به لباس عروس محدود نمی شود. طراحان و تاجران ترکیه نبض سلیقه زنان ایران را در دست دارند و انواع مختلف لباس و مد را عرضه می کنند...

رئیس "فدراسیون طراحان مد و لباس های آماده ترکیه" در سال 2010 در مصاحبه ای با روزنامه ترکی "حریت" در مورد سلیقه زنان ایرانی گفته بود: " زنان ایرانی بسیار شیک پوش اند و پوشش زیر چادر آنها مطابق با مد روز است". تولیدکنندگان بسیاری از استانبول لباس های خود را به ایران می فرستند.

طبل توخالی حمایت مصباح از ولایت فقیه !



.

مصباح یزدی روحانی افراطی و یکی از افرادی است که بر این عقیده پافشاری می‌کند که هر کس از دین اسلام برگردد مرتد شده و واجب القتل است و در سخنرانی‌های خود بارها صراحتن از اجرای حکم اعدام برای افرادی که به زعم وی "مرتد" شده‌اند، دفاع نموده‌است.

 محمد تقی مصباح یزدی، بنیان‌گذار و مدیر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است که به اذعان بسیاری از منتقدین، موسسه تحت امر وی مرکز و ستاد فرماندهی انجمن حجتیه است.

مصباح از منتقدان جمهوریت است و این سخنان وی که گفته است: مردم، ناصر (کمک کننده) ولی فقیه هستند، نه ناصب (منصوب کننده) و مشرع (مشروعیت دهنده) او، مورد مخالفت بسیاری حتی بخشی از جناح راست و اصول‌گرا قرار گرفته است و از دیدگاه وی فقها در دوران غیبت، نایب حجت بن حسن (مهدی امام غایب شیعیان)، حاکم هستند و نتیجتن انتخاب حاکم توسط مردم فاقد اعتبار است.

انجمن "حجتیه" در سال‌های بعد از انقلاب زیر فشار روح الله خمینی خود را منحل اعلام کرد، اما عملن این انجمن نه تنها منحل نشد بلکه کادرهای قدیمی‌اش ساختار جدید انجمن حجتیه را مانند یک "لژ" سازمان دادند و سازمان‌های موازی با اسامی مختلف درست کردند که "بنیاد غدیر" و" موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی" که در واقع موسسه افکار حجتیه است از این قسم است؛ اما این نام را برای آن انتخاب کردند تا حساسیت ایجاد نکند.

اولی را آیت الله خزعلی بنیان‌گذار کرد و دومی را آیت الله مصباح. فراموش نکنیم که احمد جنتی نیز از کادرهای قدیمی همین انجمن است که شورای نگهبان را به یکی از سازمان‌های وابسته به لژ مخفی حجتیه تبدیل کرد و آن‌ها توانستند در سپاه و بسیج نفوذ کنند.

در این‌باره علی اکبر محشتمی‌پور؛ عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز می‌گوید: جریان "مصباحیه" و "حجتیه" که در مؤسسات ذکر شده لانه کرده‌اند اعتقادی به خمینی و خامنه‌ای ندارند و تلاش می‌کنند تا ریشه آن‌ها را بزنند.

وی معتقد است این جریان به رهبری محمدتقی مصباح یزدی قصد انتقام‌جویی از انقلاب را دارند و از خامنه‌ای پلی ساخته‌اند برای رسیدن به اهدافشان و وقتی اهدافشان رسیدند؛ ریشه رهبری را هم می‌زنند.

البته به جرئت می‌توان گفت، تفکر مصباح یزدی به تفکر خامنه‌ای نزدیک است و آن‌ها یک هدف را دنبال می‌کنند، حکومت اسلامی بدون اتکا به آرا مردم؛ هرچند ممکن است در آینده مصباح قدرتمندتر شود و خامنه‌ای را کنار بزند، ولی هر دو فعلاً یک راه را در پیش گرفته‌اند.

مصباح یزدی در بین سیاسیون به پدر حذف‌های فیزیکی رجال ایران مشهور شده است و در اینکه وی پشت پرده و پدر حکم شرعی مهدور الدم و فرمانده قتل‌های رجال سه ده اخیر ایران است شکی نیست.

مصباح یزدی روحانی است افراطی و دارای این عقیده که ایرانیت بدون اسلامیت هیچ معنایی ندارد و یکی از افرادی است که بر این عقیده پافشاری می‌کند هر کس از دین اسلام برگردد مرتد شده و واجب القتل است و در سخنرانی‌های خود بارها صراحتن از اجرای حکم اعدام برای افرادی که به زعم وی مرتد شده‌اند، دفاع نموده‌است و در این زمینه خواستار اهتمام جدی مسئولان شده است.

وی در سخنانی در اردیبهشت 1390 با اشاره به ترویج مسیحیت در برخی استان‌های كشور گفته است: در راستای مبارزه با مسیحیت ی كه در بعضی استان‌ها رواج پیدا می‌كند كارهایی انجام گرفته و هزینه‌هایی هم صرف شده است اما بازدهی ندارد به این دلیل كه برنامه و نظارتی ندارد.

وی همچنین در فتوایی اعلام کرده است: هر جا که آهنگ مخالفت با ولایت فقیه یا ولی فقیه ساز شده سعی کنید آن‌را خاموش کنید اگر از روی نادانی است برایش توضیح دهید و شبهه اشان را رفع کنید، ولی اگر از روی غرض ورزی است او را خفه کنید.

مصباح یزدی در تازه ترین اظهار نظر "مخالفت با ولایت‌ فقیه در حد شرک بالله دانسته و می گوید: اگر کسی حکم فقیهی را که ائمه آدرس او را داده‌اند رد کند، گویا سخن ائمه را رد کرده است.

حال باید به ذکر چند نکته در خصوص مصباح و خامنه‌ای اشاره کنیم؛ این دو روحانی، که یکی بر جایگاه رهبری ایران تکیه زده و داعیه ولایت مسلمانان جهان را دارد و دیگری رییس انجمن ی سری و قدرتمند است و هردو مریدانی پا در رکاب دارند اما جنگ خاموش قدرت ما بین آنان به وضوح مشاهده می‌شود.

نکته جالب این است که وقتی این دو با هم در محفلی روبرو می‌شوند به حمد و ثنای یکدیگر پرداخته و هر یک دیگری را با انواع القاب چاپلوسانه مدح می‌کنند. این عضو مجلس خبرگان رهبری که فیلم بوسیدن پاهای خامنه‌ای توسط وی به شکل گسترده در اینترنت پخش شده است، رهبر جمهوری اسلامی را نمادی از همه مقدسات خوانده و گفت: عشق به رهبری عشق به خدا، عشق به اولیا، عشق به قرآن و امام زمان و عشق به همه مقدسات است؛ چرا که ایشان نمادی از همه مقدساتی هستند که ارزش عشق ورزیدن دارند.

البته این گونه مجیز گویی‌ها از سوی رهبر ایران بی پاسخ نمانده است و وی در سفر سال ۱۳۸۹ خود به شهر قم، در روز دوشنبه سوم آبان در حضور وی و دیگر مسئولان و اعضای هیأت‌های علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، با اشاره به آنچه "کمالات" مصباح یزدی خوانده است، وجود این روحانی را موجب افزایش برکات الهی دانست و این کمالات را فضل، اخلاص و تقوای مصباح یزدی برشمرد.

خامنه‌ای همچنین با تمجید از موسسه تحت ریاست وی آن را یک الگوی جامع و کامل برای حوزه نامید و خواستار آن شد تا در مورد خدمات و تلاش‌های این مؤسسه به شکل صحیح اطلاع رسانی شود.

اما با وجود تمامی این تعریف‌ها و تمجیدها، حامیان رهبر کنونی ایران عقیده دارند مصباح یزدی با مدیریت انجمن حجتیه و حامیانش که به تمامی ارکان جمهوری اسلامی بالاخص سپاه نفوذ کرده‌اند در کودتایی خاموش و آرام سعی در برچیدن تخت ولایی خامنه ای را دارند.

بی تردید انجمن حجتیه توانسته نفوذ بسیار زیادی بر فرماندهان ارشد سپاه پیدا و نقطه اتکا خامنه‌ای را دچار خدشه و تزلزل کند و به اذعان حامیان رهبر ایران انجمن حجتیه تا مغز استخوان در ارگان‌های نظامی و امنیتی نفوذ کرده است.

حمایت مصباح یزدی از سپاه و دیدارهایی که فرماندهان این نیرو با وی دارند و بیان این مطالب از جانب وی که حفظ همه دستاوردهای نهادها و دستگاه‌ها به عهده سپاه است و بدون وجود سپاه هیچ دستگاهی قادر به انجام وظایف خود در کشور نیست و تعاریفی نظیر این که سپاه تنها نهادی است که تمام نیازهای کشور را برطرف می‌کند و هر گاه به آن احتیاج باشد، در صحنه حاضر است؛ تا جایی که انقلاب بدون وجودش قادر به ادامه حیات نیست؛ عملن حکایت از هم اندیشی و همگرایی سپاه با اندیشه‌های مصباحیت دارد.

۱۳۹۲ فروردین ۲۲, پنجشنبه

گشت ارشاد از «اول اردیبهشت» به خیابان‌ها باز می‌گردد


به گفته اسماعیل احمدی‌مقدم، طرح امنیت اجتماعی قرار است به صورت فرهنگی و اجتماعی اجرا شود تا از ایجاد تنفر پرهیز شود.
فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی می‌گوید از اول اردیبهشت‌ماه نیروهای گشت ارشاد بار دیگر برای اجرای طرح امنیت اخلاقی و اجتماعی به سطح خیابان‌ها می‌آیند.

به گزارش روز ۲۲ فروردین‌ماه خبرگزاری مهر، اسماعیل احمدی مقدم گفته است که این بار قرار است به جای امنیتی کردن جامعه، مقوله امنیت اجتماعی شود و افزوده است: «این طرح امسال نیز به صورت فرهنگی و اجتماعی اجرا می‌شود تا به جای تنفر، مردم به ما توجه کنند.»

وبسایت خبرآنلاین نیز روز ۲۰ فروردین‌ماه گزارش داده بود که اسماعیل احمدی‌ مقدم از آغاز طرح امنیت اخلاقی و اجتماعی از روز یکشنبه، اول اردیبهشت‌ماه، اجرایی می‌شود و با اظهار این‌که این اقدامات در راستای «مطالبات مردم» صورت می‌گیرد، مطالبه مردم از پلیس در «برخورد با بدحجابی و بدپوششی» را «۳۰ درصد» اعلام کرد.

این آمار در حالی ارائه شده است که وی تیرماه سال ۹۱ اعلام کرده بود که «بیش از ۴۹ درصد مردم» خواستار برخورد با بدحجابی هستند.

هر سال با شروع فصل گرما در ایران، به‌ویژه در شهرهای بزرگ، نیروی انتظامی آن چه را مبارزه با «بدحجابی» می‌خواند در دستور کار خود قرار می‌دهد.

این‌ بار نیز فرمانده ناجا از آغاز این طرح امنیت اخلاقی و اجتماعی در آینده نزدیک خبر داده و گفته است که ممکن است ناجا «در نحوه و کیفیت برخورد خود» تجدید نظر داشته باشد.

اسماعیل احمدی‌مقدم همچنین تاکید کرد که اجرای این طرح به دلیل انتخابات ریاست جمهوری در دستور کار قرار نگرفته است و افزود: «تحت تاثیر انتخابات نیستیم، البته تاثیر خودش را دارد، اما نهایتا یک هفته قبل و بعد از روز انتخابات تاثیر دارد. بالاخره ما باید با افزایش مقارب‌ها، صحنه انتخابات را امن کنیم.»

به گفته مقام‌های انتظامی ایران، طرح امنیت اخلاقی نخستین بار در سال ۱۳۸۵ به صورت «خفیف» به اجرا در آمد اما با واکنش‌های بسیاری مواجه شد. این طرح پس از آن با «ساختار و نقشه راه» از سال ۱۳۸۶، به طور مدام اجرایی شده است.

برخوردهای نیروی انتظامی با دختران و پسران جوان تحت عنوان مبارزه با «بدحجابی» در سال‌های اخیر نارضایتی‌های زیادی در جامعه ایران برانگیخته است و کارشناسان حقوقی و اجتماعی، این اقدامات را تجاوز به حقوق فردی شهروندان در انتخاب نوع پوشش و محدود ساختن آزادی‌های آنها می دانند.

آمار متفاوت در مورد آمار مرگ و میر رانندگی در ایام نوروز

در حالی که اسماعیل احمدی‌مقدم روز ۲۰ فروردین ماه شمار کشته‌های نوروزی را «هزار و ۸۰ تن» اعلام کرده بود، خبرگزاری مهر ۲۲ فروردین ماه به نقل از پزشکی قانونی اعلام کرد که از ۲۵ اسفندماه ۹۱ تا ۱۵ فروردین «هزار و ۱۳۶ تن» جانشان را از دست داده‌اند.

به گفته پزشکی قانونی، بیشترین تعداد مرگ و میر رانندگی متعلق به ۱۳ فروردین با «۸۴ کشته» بوده است.

این مرکز تاکید کرده است که استان‌های فارس، اصفهان و خراسان رضوی رکوردداران بیشترین تلفات رانندگی هستند.

فرمانده ناجا ۲۰ فروردین‌ ماه اعلام کرد که تصادفات سال جاری نسبت به سال پیش از آن «شش درصد» و تعداد مجروحان نیز «۱۷.۵ درصد» افزایش را نشان می‌دهد.

به گفته ناجا، عامل اصلی تصادفات خواب آلودگی راننده و ضعف ایمنی خودرو بوده است.

اسکندر مومنی، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی ایران می‌گوید بیشترین شمار کشته‌شدگان تصادفات نوروزی امسال، سرنشینان خودروهای «پراید» بوده‌اند.

زنی که برای مرخصی از زندان ولایت فقیه ۷۰۰ میلیون وثیقه گذاشت


خانم بهاره هدایت فعال دانشجوی و عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت است که پس از انتخابات بحث برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری ایران بازداشت و روانه زندان اوین شده وی بخاطر فعالیت های سیاسی اش در کل به ۱۰سال زندان محکوم شده است به گفته ی آقای امید احمدیان همسر بهاره هدایت با سپردن وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی به مرخصی استعلاجی آمده است،مشروط بر آن که از هر نوع مصاحبه و فعالیت سیاسی پرهیز کند و بهتر این بود که رژیم می گفت با خانواده اش هم صحبت نکند.

آیا یک زن در بستر بیماری محکوم به چنین ظلم و زوری است؟

در صورتی که اگر رژیم جمهوری اسلامی زندانیان سیاسی را به چشم یک انسان نگاه می کرد باید خانم بهاره هدایت را با هزینه دولتی به بهترین بیمارستان منتقل می کرد و او را مداوا می کرد نه این که خانواده اش را برای استعلاج وی زیر منگنه قرار دهد که وثیقه ۷۰۰ میلیونی برای مرخصی استعلاجی اجباری است حال اگر زن و بچه های آقای خامنه ای به کوچک ترین بیماری مبتلا شوند عکس العمل وی چه خواهد بود؟

آیا دست روی دست می گذارد و تماشا میکند؟بدون شک مانند عروسش (همسر مجتبی خامنه ای)به بهترین بیمارستان های انگلستان انتقال داده می شد و به بهترین نحو به او رسیدگی می شد.

آیا  زنان و بچه های سران رژیم با بقیه زنان و بچه های بیچاره و مستضعف فرق میکنند خیر اینها همه نشان دهنده اختلاف طبقاتی در جامعه ایران است که چگونه رژیم سودجوی آخوندی فقط به فکر بقأ خودش است بله این رژیم درنده حاضر است هزاران زن ارزشمند را نابود کند تا بتواند به آنچه که می خواهد دست یابد اگر خانواده خانم بهاره هدایت نتوانسته بودند ۷۰۰ میلیون وثیقه ای را که رژیم برای مرخصی استعلاجی خانم هدایت اجبار کرده بود را به دادگستری ارائه دهند چه حادثه ای برای سلامتی خانم هدایت رخ می داد و عکس العمل رژیم در مقابل یک زن در بند و در بستر بیماری چه بود؟

این ها حاکی از ظلم و زوری است که به زنان در جامعه ایران می شود به خصوص زندانیان سیاسی اگر نگاهی به جامعه ی کنونی ایران بیندازیم مشاهده خواهیم کرد که چگونه رژیم جمهوری اسلامی زنان و مدافعان حقوق زنان را سرکوب می کند و به بهانه های مختلف زنان آزادی خواه را به حبس های طولانی مدت محکوم می کند زنان ایرانی هم مانند بقیه زنانی که با آزادی کامل در کشور های دیگر زندگی می کنند خواهان آزادی هستند اما متأسفانه این رژیم جمهوری اسلامی است که با سوء استفاده از نام مذهب و اسلام زنان را به طور شدید سرکوب می کند و فعالین در بندی چون خانم هدایت را برای خارج شدن از زندان به خاطر مدوای خویش به ۷۰۰ میلیون وثیقه اجبار می کند حال شما زنان آزادی خواه ایرانی با دست به دست هم دادن و متحد شدن باید تلاش کنید تا رژیم ننگین اسلامی ایران را در برابر جامعه جهانی رسوا کنید زنده باد زنان آزادی خواهی که حاضرند برای به دست آوردن آزادی و حق و حقوقشان تا پای جان مبارزه کنند.

۱۳۹۲ فروردین ۲۱, چهارشنبه

دانمارک در اعتراض به اعدام‌ ها در ایران کمکهای خود را در زمینه مبارزه با قاچاق مواد مخدر به رژیم ایران قطع کرد


یک روزنامه دانمارکی امروز اعلام کرد دولت دانمارک تصمیم گرفته است کمکهای خود به برنامه علیە موادمخدر در ایران را قطع کند.

دانمارک یکی از چند کشور غربی کمک کنندە به  جمهوری اسلامی  در مبازرە علیە مواد مخدر است. این کمک ها از طریق آژانس سازمان ملل متحد “دفتر مقابله با جرائم و مواد مخدر سازمان ملل “(یو. ان. او. دی. سی) انجام شدە است.

بسیاری از اعدام ها در ایران مربوط به اتهامات در بارە مواد مخدر است. با توجه بە جدیدترین گزارش سالانە اعدامسازمان حقوق بشر ایران در سال ٢٠١٢، حداقل ٧۶ درصد از تمام اعدامها (۴٣٨ نفر از ۵٨٠ اعدام) اتهاماتشان مرتبط با مواد مخدر است.

در چند سال گذشته، چند نهاد حقوق بشری، از دفتر مقابله با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل متحد و کشور های کمک کننده درخواست توقف این کمکها را کردەاند. زیرا این کمکها، غیر مستقیم به افزایش تعداد مجازات مرگ در ایران انجامیدە است.

بە گزارش روزنامه دانمارکی “پلتیکن” در دو سال گذشته کشور دانمارک، سالانە مبلغ پنج میلیون دلار بە برنامه مبارزه با مواد مخدر در ایران کمک کردە است.

پلتیکن می نویسد؛”در طول همین دوره، مقامات ایرانی صدها نفر را کە مشکوک به حمل و نگهداری مواد مخدر بودند اعدام کردە است. بر این اساس، امروز سە شنبە وزیر توسعە کریستین فریس باخ، تصمیم گرفته است تا بلافاصله پشتیبانی از این برنامە را قطع کند”.

وزیر توسعە دانمارکی بە پولتیکن گفت: “این پیامی بە جمهوری اسلامی است که استفاده از مجازات مرگ غیر قابل قبول و چیزی است که ما به هیچ وجه آنرا نمی توانیم تائید کنیم”،

محمود امیری مقدم، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران از تصمیم دانمارک استقبال کرد و گفت: “تاکنون جزئیات این خبر از طریق کانال های رسمی اعلام نشده است، اما با توجه به واقعیت خبر، ما بسیار خوشحالیم و امیدواریم که همه کشورهای کمک کنندە به دفتر مقابله با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل متحد در همکاری با ایران نمونە دانمارک را دنبال کنند. لازم است این پشتیبانی بە جای حمایت از برنامەهایی کمک کنندە بە مجازات مرگ به برنامه های تشویق کنندە حقوق بشر تعلق گیرد.

۱۳۹۲ فروردین ۱۸, یکشنبه

«درگذشت یک زندانی امنیتی در ایران»


 نمایی از درون زندان اوین

گزارش ها حاکی است، علیرضا کرمی خیرآبادی که به اتهام های امنیتی از جمله هواپیماربایی  در زندان به سر می برد، در پی مشکلات جسمی و بیماری، درگذشته است.

گزارش شده که آقای کرمی خیرآبادی روز شنبه هفدهم فرودین ماه درگذشته است. منابع خبری در تهران در گفت وگو با رادیو فردا خبر مرگ وی را تایید کره اند. هنوز جزییات دقیقی در مورد مکان مرگ او اعلام نشده است.

برخی گزارش ها می گوید علیرضا کرمی خیرآبادی که در زندان رجایی شهر به سر می برد، در هفته های اخیر نیاز به مراقبت پزشکی در بیمارستان داشته که به دلایل مختلف انجام نشده و سپس در حالی که وضع او وخیم بوده به بیمارستان منتقل شده وهمان جا جان سپرده است.

تاکنون مقام قضایی و امنیتی ایران به خبر در گذشت این زندانی واکنشی نشان نداده اند.

عليرضا کرمی خيرآبادی به اتهام هواپيماربايی نزدیک به ۱۶ سال را در زندان گذراند و به حبس ابد محکوم شده بود.

وی کارمند شرکت نفت ایران بود که طبق اعلام اخبار مرتبط به پرونده اش، متهم است که هواپيمای این شرکت را ربوده و به عراق برده است. سپس به اردن رفته و پس از يکسال زندان در اردن، دولت اردن او را به ايران تحويل داد.

علیرضا کرمی خیرآبادی در شهریور ۱٣٨۶ رنج نامه ای از زندان نوشته و به شرایط نامناسب خود اعتراض کرده بود. وی گفته بود در حالی که حکم مصادره اموال نداشته، دارایی او مصادره شده و به خانواده اش پس داده نمی شود.

سایت هرانا، مربوط به شبکه فعالان حقوق بشر ایران روز پنجم فروردین ماه در گزارشی نوشته بود وی به دلیل مشکل مننژیت به طور اورژانسی به بیمارستان منتقل شده  و به دلیل مشکلات بیماری قبلی و ویروسی، نیازمند مراقبت جدی پزشکی است.

مردم ایران از سیاست ارعاب یک حکومت فاسد در تمامی عرصه ها به تنگ آمده اند

فقط خانواده آیت الله ها حق زندگی دارند.
فقط خانواده آیت الله ها به لطف قراردادهای نفتی و سنگ معدن که با کشورهای روسیه، چین، و پاکستان منعقد شده می توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. نهال تجدد، نویسنده ایرانی می گوید: "ولی این سوپرمیلیاردرها فقط یک درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهند."
طی ماه های اخیر تعداد افراد مستمند در خیابان ها افزایش یافته. می توان آنها را دید که شب هنگام زباله ها را زیر و رو می کنند. کامبیز یک بازنشسته ۷۰ ساله می گوید: "من واقعاً ناراحت می شوم. یک چنین تحقیری برای ملتی ثروتمند غیرقابل تحمل است. ما مدرن ترین کشور خاورمیانه بودیم، قبل از اینکه این لات های بی سواد دیکتاتوری تاریک اندیش خود را بر ما تحمیل کنند."
***
نگاه پاری مچ به مشکلات اقتصادی ایران:دلار سبز بجای ردای پیامبر
مردم ایران که از سیاست ارعاب یک حکومت فاسد در تمامی عرصه ها به تنگ آمده اند، بسیار روشن بینانه نسبت به اظهارات رسمی موضع گیری می کنند و به آنها وقعی نمی نهند. با این حال، در زمان سال نوی پارسی و سه ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، تورم اقتصادی تمامی اقشار جامعه را به ستوه آورده و فقر بیش از گذشته بر قشر متوسط و محروم جامعه سایه افکنده. متمولان نیز با سرمایه گذاری های خود سرگرم اند و درعین حال از انتقام های سیاسی مصون نیستند.
ساعت شش صبح است. شب سردی بود. سمیرا زیپ کاپشن خود را که کپی از مارک "تامی هیلفیگر" است بالا می کشد. در خانه اش را که در ۱۰ دقیقه ای دانشگاه قرار دارد باز می کند. روسری اش را که مارک "هرمس" دارد سر می کند و آن را به شیوه ای مشابه "گریس کلی" گره می زند. موهای سیاهش را روی پیشانی اش می ریزد. همین طور که می لرزد تا خیابان چمران که صدای موتورها همواره از آن شنیده می شود می دود. دمای هوا ۸ درجه است و بادی نمی وزد، ولی یک مه-دود در هوا پخش شده که سردرد می آورد.
در تهران آلودگی هوا به اوج خود رسیده. گاهی مسن ترها و حتی نوزادان از این آلودگی تلف می شوند. اشخاص سیگاری خیلی زود به تنگی نفس می افتند که گاهی نیز به سکته قلبی منجر می شود. سمیرا در یک بیمارستان دولتی انترن است و در آنجا کمبودهای بسیاری وجود دارد. از صبح زود سر و صدای زیادی در این خیابان حاکم است: اتوبوس ها به زور راه می گیرند، اتومبیل ها، کامیون ها و موتور سیکلت ها بوق می زنند. یک تاکسی گروهی می ایستد و از مسافر، که سمیرا نیز جزو آنهاست، پر می شود. طبق معمول صحبت ها در مورد موضوعات خاصی دنبال می شود: بیکاری، تورم، فساد سران حکومت، سرکوب... همسایه یکی از مسافران هر روز به کلانتری ها و زندان اوین می رود و به دنبال پسرش که روزنامه نگار است می گردد.
اکنون مدتی است که از او خبری در دست نیست. او، همسرش، و دخترش اصلاً خواب ندارند. "هر روزی که می گذرد از خود می پرسیم آیا او را زنده خواهیم یافت." اخیراً یک گروه نوازنده زیرزمینی به زندان اوین منتقل شده اند، چرا که تلاش آنها برای عایق بندی صوتی زیرزمین با لایه هایی از شانه تخم مرغ نتیجه نداده. خدا را شکر که از زندان خارج شده اند: یکی از والدین آنها آنچه را که نیاز بوده پرداخت کرده. ولی بسیاری خانواده های دیگر هستند که حتی جسد فرزندشان را که در تظاهرات دستگیر شده اند نیز پیدا نکرده اند.
تأثیر تحریم ها بر بخش پزشکی
سمیرا در نزدیکی خیابان امیرآباد که ندا در آن کشته شد زندگی می کند: "هر باری که از این خیابان می گذرم، به خود می لرزم و چهره او را می بینم." زمانی که سید که در کنار سمیرا نشسته متوجه می شود او در بیمارستان کار می کند با عصای خود به کف اتومبیل می کوبد. او می گوید: "زمانی که در شهرستان تصادف کردم، مرا از دو بیمارستان راندند، چرا که تجهیزات لازم برای درمان من نداشتند. خانواده ام مرا به تهران و به یک بیمارستان دولتی منتقل کردند. دستگاه های رادیولوژی کار نمی کنند. به کلینیک یا بیمارستان خصوصی می روم، می گویند ابتدا باید ۵ میلیون تومان زیرمیزی به جراح بدهید. سپس تعرفه دولتی را سه برابر کردند. مجبور بودم مثل یک مستمند تخفیف بگیرم. خانه ام را رهن گذاشتم تا بتوانم هزینه عمل جراحی را بدهم. سه چهار برابر تعرفه معمولی برایم خرج برداشت. ولی هنوز درد دارم." در بین مسافران اتومبیل هر کس داستان زیرمیزی خاص خود را دارد: در بیمارستان، در دادگاه، در اداره برق...
سمیرا می گوید: "دقیقاً همین طور است. دستگاه های رادیولوژی، سونوگرافی و اسکنر یکی پس از دیگری خراب می شوند و راهی برای تعمیر آنها نیست. صندوق ها خالی اند." در مورد دارو [داروهای بیهوشی، مسکن، انسولین، شیمی درمانی، ...] نیز در بهترین حالت از هند و چین وارد می شوند و گاهی اصلاً یافت نمی شوند.
تحریم آمریکا و اروپا به تدریج شرکت های داروسازی ما را از فروش به ایران مأیوس کرده، زیرا این کشور به طور رسمی از سیستم بانکی جهان کنار گذاشته شده. با این حال، قرار نبوده تحریم ها بر حوزه پزشکی نیز تأثیر بگذارد. ولی چطور باید اطمینان داشته باشند که وجوه فروش خود را دریافت می کنند؟ آرش، مدیر یک شرکت داروسازی [که مانند دیگر شرکت های ایرانی دو سیستم حسابداری دارد: واقعی و "رسمی"]، از بازدید یکی از مأموران اداره دارایی می گوید. "او مالیات مرا در حدود ۲۰ میلیون تومان [۵۵۰۰ دلار] برآورد کرد.
سپس خودش گفت که می توان هماهنگ کرد. او به من گفت مالیات را تا حد ۱۳۵۰ دلار کاهش خواهد داد اگر به او ۲۷۰۰ دلار نقد بدهم. من چاره ای جز این کار نداشتم." یارانه های دولتی نیز مدتهاست برای بیمارستان های دولتی واریز نشده، تا حدی که احساسات دکتر مرضیه دستجردی، وزیر سابق بهداشت و درمان، برانگیخته شد و گفت: "پول برای واردات پورشه می دهند، ولی نه برای بیماران." او به دنبال این اظهارنظر از دولت اخراج شد.
البته حق با خانم دستجردی بود. درحالی که بیماران آسمی، فشار خون، سرطانی و افراد سکته کرده به دلیل نبود دارو می میرند، در شمال تهران بازار اتومبیل های لوکس به قیمت یک میلیون دلار داغ است. بله یک میلیون دلار. و این به دلیل پرداخت مالیات وارداتی به میزان ۴۰۰ درصد است. ارزش اولیه این اتومبیل ها بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار دلار برآورد می شود. در بین متمولان زندگی با دلار سنجیده می شود، نه با ریال قدیمی و تومان. در شمیران فرزندان ثروتمندان تازه به دوران رسیده سالی چند بار به دوبی و اروپا می روند و خرید می کنند. آنها امروز در کنار خانه شان می توانند ساعت های رولکس، کیف های شانل، و لباس های "رد والنتینو" را پیدا کنند. مارک های گوچی، لویی ویتون، و بولگاری نیز وجود دارد. پدران آنها، پاسداران یا آقازادگان، اقتصاد کشور را در دست دارند. و همین مسأله باعث نزاع های شدید در میان جناح های مختلف شده است.
برخی از آنها، مانند علی انصاری که بانک تات را مدیریت می کند، بانک های خصوصی دارند. او به دلیل انجام اختلاس به ارزش ۲ ممیز ۶ میلیارد دلار اخراج شد. می گویند او یکی از دوستان احمدی نژاد بود. برخی دیگر در زمینه اتومبیل های لوکس خارجی مانند مرسدس، ب ام و یا زیمنس فعال اند؛ زیمنس به دولت جمهوری اسلامی دستگاه های شنود تحویل می دهد تا ارتباطات مشکوک مردم را در تلفن های همراه و اینترنت ردگیری کند. آقای ابریشم چی صاحب نوکیای ایران است که اخیراً پسرش ازدواج کرد؛ یک جشن عروسی باشکوه که برای هر نفر از مدعوین ۱۰۰۰ دلار خرج برداشت. عکس های آن در فیس بوک گذاشته شده: دختران با دکولته، مانیکور شده و چهره های کولاژنی به مانند برزیلی ها. این مراسم در خانه ای به ارزش ۸ میلیون دلار برگزار شد.
از آنجا که عروس انگلیسی بوده، تاج خود را با الماس اصل خریداری شده در مزایده ای در لندن ساخته بود و هر یک از مهمانان نیز گل سینه با ارزشی، به نشان تاج پادشاهی بریتانیا، بر سینه چسبانده بودند. یکی از وزرا برای خواندن خطبه عقد آمده بود. سپس گروهی از بسیجیان وارد این مراسم شدند؛ یک تصفیه حساب جناحی میان دو گروه از پاسداران. بی شک میزبان برای برگزاری این مراسم در آرامش کامل، دم مسؤولان را دیده بود. مهمانان که ساعت ۳ صبح آزاد شدند می گویند "بخاطر انتخابات است". چند روز بعد رویداد مشابهی در ویلای دیگری اتفاق افتاد که در آن مراسم نامزدی در جریان بود. شبه نظامیان هجوم آوردند و کسانی که الکل نوشیده بودند را از دیگران جدا کردند و با خود بردند.
بهانه برای دستگیری بسیار است
ایرانیان، ثروتمند یا از طبقه متوسط، عادت کرده اند که با این اضطراب زندگی کنند، زیرا نوشیدن الکل، آواز خواندن، رقصیدن، لباس پوشیدن، آرایش کردن، بوسیدن، عکس گرفتن... همگی منجر به دستگیری می شود. به همین دلیل، مردم مخفی می شوند، دروغ می گویند، و به بچه ها یاد می دهند چطور پنهان کاری کنند. درواقع یک زبان دوگانه وجود دارد. پارانویا نیز حضوری دائمی دارد. نرگس پس از مرگ پدرش به ایران بازگشته. او می گوید: "آنها به میان مردم و میان اهالی یک ساختمان جاسوس می فرستند. به همین دلیل زمانی که من آمدم، همسایگان خیلی محتاط بودند که یک موقع اعضای پلیس مخفی یا حزب اللهی در ساختمان ساکن نشوند."
پدر نرگس یکی از صنعتگران موفق بوده و شرکت اش کمی پس از وقوع انقلاب ازسوی آیت الله ها مصادره شده. او می گوید: "حتی دفتر شرکت رنو از جای قبلی خود به یک ساختمان معمولی و یک دفتر کوچک نقل مکان کرد." این شرکت فرانسوی با کمک یک شرکت همکار، قطعات خود را به ایران می فروشد. ولی پژو کل فعالیت های خود را متوقف کرده. نرگس می گوید: "مانیا دوستم که مترجم شرکت پژو بود، شغل خود را ازدست داد. این شرکت های خارجی به خوبی می دانند که دیگر در ایران نمی توانند فعالیت کنند."
فقط خانواده آیت الله ها حق زندگی دارند
فقط خانواده آیت الله ها به لطف قراردادهای نفتی و سنگ معدن که با کشورهای روسیه، چین، و پاکستان منعقد شده می توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. نهال تجدد، نویسنده ایرانی می گوید: "ولی این سوپرمیلیاردرها فقط یک درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهند."
طی ماه های اخیر تعداد افراد مستمند در خیابان ها افزایش یافته. می توان آنها را دید که شب هنگام زباله ها را زیر و رو می کنند. کامبیز یک بازنشسته ۷۰ ساله می گوید: "من واقعاً ناراحت می شوم. یک چنین تحقیری برای ملتی ثروتمند غیرقابل تحمل است. ما مدرن ترین کشور خاورمیانه بودیم، قبل از اینکه این لات های بی سواد دیکتاتوری تاریک اندیش خود را بر ما تحمیل کنند."

امامزاده‌هایی که با مردم ارتباط برقرار نکرده باشند از آمار حذف می‌شوند !


.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان تهران می‌گوید امامزاده‌هایی که نتوانسته باشند با مردم «ارتباط روحی» برقرار کنند در فهرست امامزاده‌های رسمی قرار نمی‌ به نقل از دیگربان، آقای محمدزاده مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان تهران روز یکشنبه (۱۸ فروردین) به خبرگزاری فارس گفته؛ سازمان اوقاف مشغول آمارگیری از امامزاده‌های استان تهران است و «امامزادگانی در لیست آمار قرار می‌گیرند که میان آنان و مردم ارتباط روحی و معنوی وجود داشته باشد.»

وی افزوده آن‌دسته از امامزاده‌هایی که نتوانسته باشند با مردم «ارتباط» برقرار کنند در این فهرست جایی نخواهند داشت.!

محمدزاده همچنین با تکذیب ایجاد امامزاده جدید، از افرادی که ادعای ایجاد امامزاده نوظهور می‌کنند خواست تا مصداقی را در این باره بیاورند.

وی افزوده است: «اجازه ساخت‌ و ساز امامزاده به افراد سودجو داده نمی‌شود که بخواهیم بعد از ساخت‌ و ساز آن مکان را تخریب کنیم.»

هفته گذشته نیز مرتضی محمدیان٬ مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان بوشهر اعلام کرده این سازمان «ملاکش نسبت به امامزاده‌ها شجره‌نامه نیست و آنچه مردم به آنها اعتقاد دارند و کراماتی از آنها دیده‌اند را مورد تایید و بازسازی قرار می‌دهد.»

این برای نخستین‌بار است که یک مقام سازمان اوقاف چنین اظهاراتی درباره ماهیت برخی امامزاده‌ها در ایران بیان می‌کند.

اول امرداد ماه سال ۱۳۹۰ سایت محافظه‌کار «سیاست‌نامه» در گزارشی اعلام کرده بود در ۳۰ سال گذشته به طور میانگین ۳۰۰ امامزاده در سال به امامزاده‌های کشور افزوده شده است.

این سایت با ابراز نگرانی از افزایش «امامزاده‌های دروغین» در ایران نوشته بود: «تعداد امامزاد‌ها در اوایل انقلاب ۱۵۰۰ تن بوده که متاسفانه به ۱۰ هزار و ۵۰۰ تن افزایش یافته است.»

«امامزاده‌ها» و «بقاع متبرکه» یکی از مهمترین منابع درآمد سازمان اوقاف محسوب می‌شوند.