۱۳۹۲ فروردین ۹, جمعه

فقط خانواده آیت الله ها حق زندگی دارند !


.


در زمان سال نوی پارسی و سه ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، تورم اقتصادی تمامی اقشار جامعه را به ستوه آورده و فقر بیش از گذشته بر قشر متوسط و محروم جامعه سایه افکنده.

« محبت نیوز» -- مردم ایران که از سیاست ارعاب یک حکومت فاسد در تمامی عرصه ها به تنگ آمده اند، بسیار روشن بینانه نسبت به اظهارات رسمی موضع گیری می کنند و به آنها وقعی نمی نهند. با این حال، در زمان سال نوی پارسی و سه ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، تورم اقتصادی تمامی اقشار جامعه را به ستوه آورده و فقر بیش از گذشته بر قشر متوسط و محروم جامعه سایه افکنده. متمولان نیز با سرمایه گذاری های خود سرگرم اند و درعین حال از انتقام های سیاسی مصون نیستند.

ساعت شش صبح است. شب سردی بود. سمیرا زیپ کاپشن خود را که کپی از مارک "تامی هیلفیگر" است بالا می کشد. در خانه اش را که در ۱۰ دقیقه ای دانشگاه قرار دارد باز می کند. روسری اش را که مارک "هرمس" دارد سر می کند و آن را به شیوه ای مشابه "گریس کلی" گره می زند. موهای سیاهش را روی پیشانی اش می ریزد. همین طور که می لرزد تا خیابان چمران که صدای موتورها همواره از آن شنیده می شود می دود. دمای هوا ۸ درجه است و بادی نمی وزد، ولی یک مه-دود در هوا پخش شده که سردرد می آورد.

در تهران آلودگی هوا به اوج خود رسیده. گاهی مسن ترها و حتی نوزادان از این آلودگی تلف می شوند. اشخاص سیگاری خیلی زود به تنگی نفس می افتند که گاهی نیز به سکته قلبی منجر می شود. سمیرا در یک بیمارستان دولتی انترن است و در آنجا کمبودهای بسیاری وجود دارد. از صبح زود سر و صدای زیادی در این خیابان حاکم است: اتوبوس ها به زور راه می گیرند، اتومبیل ها، کامیون ها و موتور سیکلت ها بوق می زنند. یک تاکسی گروهی می ایستد و از مسافر، که سمیرا نیز جزو آنهاست، پر می شود. طبق معمول صحبت ها در مورد موضوعات خاصی دنبال می شود: بیکاری، تورم، فساد سران حکومت، سرکوب... همسایه یکی از مسافران هر روز به کلانتری ها و زندان اوین می رود و به دنبال پسرش که روزنامه نگار است می گردد. اکنون مدتی است که از او خبری در دست نیست. او، همسرش، و دخترش اصلاً خواب ندارند. "هر روزی که می گذرد از خود می پرسیم آیا او را زنده خواهیم یافت." اخیرن یک گروه نوازنده زیرزمینی به زندان اوین منتقل شده اند، چرا که تلاش آنها برای عایق بندی صوتی زیرزمین با لایه هایی از شانه تخم مرغ نتیجه نداده. خدا را شکر که از زندان خارج شده اند: یکی از والدین آنها آنچه را که نیاز بوده پرداخت کرده. ولی بسیاری خانواده های دیگر هستند که حتی جسد فرزندشان را که در تظاهرات دستگیر شده اند نیز پیدا نکرده اند.

تأثیر تحریم ها بر بخش پزشکی

سمیرا در نزدیکی خیابان امیرآباد که ندا در آن کشته شد زندگی می کند: "هر باری که از این خیابان می گذرم، به خود می لرزم و چهره او را می بینم." زمانی که سید که در کنار سمیرا نشسته متوجه می شود او در بیمارستان کار می کند با عصای خود به کف اتومبیل می کوبد. او می گوید: "زمانی که در شهرستان تصادف کردم، مرا از دو بیمارستان راندند، چرا که تجهیزات لازم برای درمان من نداشتند. خانواده ام مرا به تهران و به یک بیمارستان دولتی منتقل کردند. دستگاه های رادیولوژی کار نمی کنند. به کلینیک یا بیمارستان خصوصی می روم، می گویند ابتدا باید ۵ میلیون تومان زیرمیزی به جراح بدهید. سپس تعرفه دولتی را سه برابر کردند. مجبور بودم مثل یک مستمند تخفیف بگیرم. خانه ام را رهن گذاشتم تا بتوانم هزینه عمل جراحی را بدهم. سه چهار برابر تعرفه معمولی برایم خرج برداشت. ولی هنوز درد دارم." در بین مسافران اتومبیل هر کس داستان زیرمیزی خاص خود را دارد: در بیمارستان، در دادگاه، در اداره برق...

سمیرا می گوید: "دقیقن همین طور است. دستگاه های رادیولوژی، سونوگرافی و اسکنر یکی پس از دیگری خراب می شوند و راهی برای تعمیر آنها نیست. صندوق ها خالی اند." در مورد دارو [داروهای بیهوشی، مسکن، انسولین، شیمی درمانی، ...] نیز در بهترین حالت از هند و چین وارد می شوند و گاهی اصلن یافت نمی شوند.

تحریم آمریکا و اروپا به تدریج شرکت های داروسازی ما را از فروش به ایران مأیوس کرده، زیرا این کشور به طور رسمی از سیستم بانکی جهان کنار گذاشته شده. با این حال، قرار نبوده تحریم ها بر حوزه پزشکی نیز تأثیر بگذارد. ولی چطور باید اطمینان داشته باشند که وجوه فروش خود را دریافت می کنند؟ آرش، مدیر یک شرکت داروسازی [که مانند دیگر شرکت های ایرانی دو سیستم حسابداری دارد: واقعی و "رسمی"]، از بازدید یکی از مأموران اداره دارایی می گوید. "او مالیات مرا در حدود ۲۰ میلیون تومان [۵۵۰۰ دلار] برآورد کرد. سپس خودش گفت که می توان هماهنگ کرد. او به من گفت مالیات را تا حد ۱۳۵۰ دلار کاهش خواهد داد اگر به او ۲۷۰۰ دلار نقد بدهم. من چاره ای جز این کار نداشتم." یارانه های دولتی نیز مدتهاست برای بیمارستان های دولتی واریز نشده، تا حدی که احساسات دکتر مرضیه دستجردی، وزیر سابق بهداشت و درمان، برانگیخته شد و گفت: "پول برای واردات پورشه می دهند، ولی نه برای بیماران." او به دنبال این اظهارنظر از دولت اخراج شد.

البته حق با خانم دستجردی بود. درحالی که بیماران آسمی، فشار خون، سرطانی و افراد سکته کرده به دلیل نبود دارو می میرند، در شمال تهران بازار اتومبیل های لوکس به قیمت یک میلیون دلار داغ است. بله یک میلیون دلار. و این به دلیل پرداخت مالیات وارداتی به میزان ۴۰۰ درصد است. ارزش اولیه این اتومبیل ها بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار دلار برآورد می شود. در بین متمولان زندگی با دلار سنجیده می شود، نه با ریال قدیمی و تومان. در شمیران فرزندان ثروتمندان تازه به دوران رسیده سالی چند بار به دوبی و اروپا می روند و خرید می کنند. آنها امروز در کنار خانه شان می توانند ساعت های رولکس، کیف های شانل، و لباس های "رد والنتینو" را پیدا کنند. مارک های گوچی، لویی ویتون، و بولگاری نیز وجود دارد. پدران آنها، پاسداران یا آقازادگان، اقتصاد کشور را در دست دارند. و همین مسأله باعث نزاع های شدید در میان جناح های مختلف شده است.

برخی از آنها، مانند علی انصاری که بانک تات را مدیریت می کند، بانک های خصوصی دارند. او به دلیل انجام اختلاس به ارزش ۲ ممیز ۶ میلیارد دلار اخراج شد. می گویند او یکی از دوستان احمدی نژاد بود. برخی دیگر در زمینه اتومبیل های لوکس خارجی مانند مرسدس، ب ام و یا زیمنس فعال اند؛ زیمنس به دولت جمهوری اسلامی دستگاه های شنود تحویل می دهد تا ارتباطات مشکوک مردم را در تلفن های همراه و اینترنت ردگیری کند. آقای ابریشم چی صاحب نوکیای ایران است که اخیراً پسرش ازدواج کرد؛ یک جشن عروسی باشکوه که برای هر نفر از مدعوین ۱۰۰۰ دلار خرج برداشت. عکس های آن در فیس بوک گذاشته شده: دختران با دکولته، مانیکور شده و چهره های کولاژنی به مانند برزیلی ها. این مراسم در خانه ای به ارزش ۸ میلیون دلار برگزار شد.

از آنجا که عروس انگلیسی بوده، تاج خود را با الماس اصل خریداری شده در مزایده ای در لندن ساخته بود و هر یک از مهمانان نیز گل سینه با ارزشی، به نشان تاج پادشاهی بریتانیا، بر سینه چسبانده بودند. یکی از وزرا برای خواندن خطبه عقد آمده بود. سپس گروهی از بسیجیان وارد این مراسم شدند؛ یک تصفیه حساب جناحی میان دو گروه از پاسداران. بی شک میزبان برای برگزاری این مراسم در آرامش کامل، دم مسؤولان را دیده بود. مهمانان که ساعت ۳ صبح آزاد شدند می گویند "بخاطر انتخابات است". چند روز بعد رویداد مشابهی در ویلای دیگری اتفاق افتاد که در آن مراسم نامزدی در جریان بود. شبه نظامیان هجوم آوردند و کسانی که الکل نوشیده بودند را از دیگران جدا کردند و با خود بردند.

بهانه برای دستگیری بسیار است

ایرانیان، ثروتمند یا از طبقه متوسط، عادت کرده اند که با این اضطراب زندگی کنند، زیرا نوشیدن الکل، آواز خواندن، رقصیدن، لباس پوشیدن، آرایش کردن، بوسیدن، عکس گرفتن... همگی منجر به دستگیری می شود. به همین دلیل، مردم مخفی می شوند، دروغ می گویند، و به بچه ها یاد می دهند چطور پنهان کاری کنند. درواقع یک زبان دوگانه وجود دارد. پارانویا نیز حضوری دائمی دارد. نرگس پس از مرگ پدرش به ایران بازگشته. او می گوید: "آنها به میان مردم و میان اهالی یک ساختمان جاسوس می فرستند. به همین دلیل زمانی که من آمدم، همسایگان خیلی محتاط بودند که یک موقع اعضای پلیس مخفی یا حزب اللهی در ساختمان ساکن نشوند."

پدر نرگس یکی از صنعتگران موفق بوده و شرکت اش کمی پس از وقوع انقلاب ازسوی آیت الله ها مصادره شده. او می گوید: "حتی دفتر شرکت رنو از جای قبلی خود به یک ساختمان معمولی و یک دفتر کوچک نقل مکان کرد." این شرکت فرانسوی با کمک یک شرکت همکار، قطعات خود را به ایران می فروشد. ولی پژو کل فعالیت های خود را متوقف کرده. نرگس می گوید: "مانیا دوستم که مترجم شرکت پژو بود، شغل خود را ازدست داد. این شرکت های خارجی به خوبی می دانند که دیگر در ایران نمی توانند فعالیت کنند."

فقط خانواده آیت الله ها حق زندگی دارند

فقط خانواده آیت الله ها به لطف قراردادهای نفتی و سنگ معدن که با کشورهای روسیه، چین، و پاکستان منعقد شده می توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. نهال تجدد، نویسنده ایرانی می گوید: "ولی این سوپرمیلیاردرها فقط یک درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهند."

طی ماه های اخیر تعداد افراد مستمند در خیابان ها افزایش یافته. می توان آنها را دید که شب هنگام زباله ها را زیر و رو می کنند. کامبیز یک بازنشسته ۷۰ ساله می گوید: "من واقعن ناراحت می شوم. یک چنین تحقیری برای ملتی ثروتمند غیرقابل تحمل است. ما مدرن ترین کشور خاورمیانه بودیم، قبل از اینکه این لات های بی سواد دیکتاتوری تاریک اندیش خود را بر ما تحمیل کنند.

۱۳۹۲ فروردین ۸, پنجشنبه

فحشا در جامعه ای اسلامی !



امروزه در جامعه ایران که حاکمیتی با وصف "اسلامی" را تجربه مى کند گسترش پدیده فحشا از معضلات بنیادی محسوب می شود.
با این حال می توان از این پدیده به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی یاد کرد و علل آن را در اختلال در نظام اجتماعی و گسیختگی موجود در سازمانها نهادها و گروه های اجتماعی همچون خانواده جستجو کرد.

در ایران علاوه بر اینکه از دید فرهنگی و اخلاقی موضوع و کانسپت فحشا کاملن مردود شمرده می شود از دیدگاه مذهبی نیز با این پدیده به شدت برخورد به عمل آمده و معمولن با مجازات های بسیار سنگین همراه است. با این همه تعداد زنانی که به خود فروشی روی می آورند نه تنها کاهش نیافته که با بالا رفتن خط فقر و طلاق و بی سر و سامانی و کمرنگ شدن هنجارهای مدنی و معنوی روز به روز در حال افزایش است.
.
از آن سو علی رغم نگاه منفی و تحقیر امیز به مقوله خودفروشی زنان ما شاهد استقبال رفتاری از این پدیده توسط مردان به صورت علنی و غیر علنی می باشیم. اساسن یکی از اختلالات رفتاری جامعه به طور کلی تناقض های بنیادی مابین باورهای دینی و فرهنگی و اجتماعی و گفتار و رفتار اعضای جامعه است. به این صورت که آنچه در گفتار به عنوان ناهنجاری محسوب می شود الزامن در رفتارهای فردی منعکس نمی شود. این تناقض درونی و بیرونی در لایه های دیگر جامعه نیز مشهود می باشد .

بنابراین ماامروزه با با تناقض هاس ریشه ای در تعریف ناهنجاری های اجتماعی مانند فحشا رو به رو هستیم و افرادی که شاید هنوز مرتکب خودفروشی نشده اند ولی برای ارضای نیازهای خود از لحاظ مادی و حتی احساسی پا به مسیر فحشا می گذارند توسط اعضای جامعه و گاه حتی کسانی که وارد این معامله می شوند نیز برچسب می خورند. مبحث برچسب زنی و یا (labeling) در روانشناسی به عنوان کانسپتی شناخته شده در گسترش برخی ناهنجاریهای اجتماعی شناخته شده است.

بطور خلاصه نظریه‌پردازان برچسب زنی می‌گویند که پاسخ یا عکس‌العمل اجتماع به یک عمل، نه خود رفتار، انحراف مشخص و تعریف می‌کند، هنگامی که رفتار مردم به عنوان رفتاری که از هنجارهای متعارف دور است، ارزیابی شد این کار «زنجیره‌ای از عکس‌العملهای اجتماعی را سبب می‌شود» و دیگر افراد این رفتار را تعریف کرده، ارزیابی می‌کنند و برچسب بر آن می‌زنند. انحراف بستگی به این دارد که یک جامعه چه قوانینی را انتخاب می کند و در چه موقعیت‌ها و در مورد چه افرادی مورد تأکید قرار می دهد.

اهمیت عمده ناظران اجتماعی این است که آیا عمل فرد به عنوان منحرف برچسب می‌خورد یا نه. پس به نظارت اجتماعی، ماهیت قوانین و برچسبهایی که به افراد زده می‌شود توجه شده است. برچسب زدن به افرادی که پا به مسیر فحشا می گذارند با عناوین «فاحشه، خودفروش و غیره» سبب می شود که شخص تصویر داده شده از سوی‌ دیگران را بپذیرد و براساس آن تصویر شخصی‌ خود را تغییر دهد و خود انگاره ناهنجار در وی شکل گرد. رفتار مجرمانه‌ای که در بسترِ یک خود انگاره نامجرمانه به علل مختلف زیستی‌، روانشناسی‌ و جامعه شناسی‌ روی می دهد، انحراف اولیهاست؛ ولی‌ رفتارِ مجرمانه‌ای که در بستر یک خود انگاره مجرمانه ارتکاب می‌یابد انحراف ثانوی و فرایند آن انحراف بیشتر و تقویت رفتار فرد منحرف به عنوان واکنشی نسبت به نشان دار شدن است. بنابر این منزوی کردن و برچسب زدن بر افرادی که خود قربانیان جامعه‌ای ناسالم هستند، سبب ایجاد انشعابی با دید منِ «خوب» و اوِ «بد» می شود و این افراد را حتی پیش از اینکه وارد مرحله خودفروشی شوند به انزوا سوق داده و احتمال افزایش رفتارهای ناهنجار اجتماعی مانند فحشا و اعتیاد را بیشتر می کند. عدم پذیرش اجتماعی را می توان یکی از علل تداوم اینگونه ناهنجاریها شمرد.

خودفروشی و یا ( prostitution ) یک مشکل جدی در جامعه است که باید آن را به عنوان واقعیت جامعه پذیرفت و تعامل ساده انگارانه و یا برخورد احساسی و غیر منطقی پایه های شناختی رفتاری آن به ویژه در شرایط کنونی می تواند اثرات تخریبی مضاعفی بر پیکره جامعه وارد نماید.

در مورد مقوله فحشا باید متذکر بود که فشارهای ساختاری در محیط مانند فقر از علل اصلی گرایش افراد به این پدیده می باشد ولی نقش اجتماعی اعضای دیگر جامعه را نیز تمی توان نادیده گرفت.

خودفروشی از منظر روانشناسی نوعی خشونت علیه خود فرد محسوب می شود که در نوع حاد خود به نوعی خودآزاری جسمی مبدل می شود. عزت نفس فرد به صورت جدی تحت تاثیر قرار گرفته و فرد از چهارچوب هنجارهای اجتماعی به بیرون رانده می شود. باید توجه داشت که در بسیاری مواقع فحشا و خودفروشی ریشه های عمیق روانشناسی داشته که گاهی تنها به دلیل فقر و بیکاری و فشارهای اجتماعی قابل توضیح نیست. با اینکه فحشا و خودفروشی به عنوان یک معضل اجتماعی شناخته شده است عوامل فردی و احساسی فرد نیز باید در نظر گرفته شود چرا که چنین پدیده ای پیچیده تر از آن است که توسط یک تئوری جامعه شناسی و یا روانشناسی بررسی شود.

مردم ایران از سیاست ارعاب یک حکومت فاسد در تمامی عرصه ها به تنگ آمده اند


فقط خانواده آیت الله ها حق زندگی دارند.
فقط خانواده آیت الله ها به لطف قراردادهای نفتی و سنگ معدن که با کشورهای روسیه، چین، و پاکستان منعقد شده می توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. نهال تجدد، نویسنده ایرانی می گوید: "ولی این سوپرمیلیاردرها فقط یک درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهند."
article picture
طی ماه های اخیر تعداد افراد مستمند در خیابان ها افزایش یافته. می توان آنها را دید که شب هنگام زباله ها را زیر و رو می کنند. کامبیز یک بازنشسته ۷۰ ساله می گوید: "من واقعاً ناراحت می شوم. یک چنین تحقیری برای ملتی ثروتمند غیرقابل تحمل است. ما مدرن ترین کشور خاورمیانه بودیم، قبل از اینکه این لات های بی سواد دیکتاتوری تاریک اندیش خود را بر ما تحمیل کنند."
***
نگاه پاری مچ به مشکلات اقتصادی ایران:دلار سبز بجای ردای پیامبر
مردم ایران که از سیاست ارعاب یک حکومت فاسد در تمامی عرصه ها به تنگ آمده اند، بسیار روشن بینانه نسبت به اظهارات رسمی موضع گیری می کنند و به آنها وقعی نمی نهند. با این حال، در زمان سال نوی پارسی و سه ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، تورم اقتصادی تمامی اقشار جامعه را به ستوه آورده و فقر بیش از گذشته بر قشر متوسط و محروم جامعه سایه افکنده. متمولان نیز با سرمایه گذاری های خود سرگرم اند و درعین حال از انتقام های سیاسی مصون نیستند.
ساعت شش صبح است. شب سردی بود. سمیرا زیپ کاپشن خود را که کپی از مارک "تامی هیلفیگر" است بالا می کشد. در خانه اش را که در ۱۰ دقیقه ای دانشگاه قرار دارد باز می کند. روسری اش را که مارک "هرمس" دارد سر می کند و آن را به شیوه ای مشابه "گریس کلی" گره می زند. موهای سیاهش را روی پیشانی اش می ریزد. همین طور که می لرزد تا خیابان چمران که صدای موتورها همواره از آن شنیده می شود می دود. دمای هوا ۸ درجه است و بادی نمی وزد، ولی یک مه-دود در هوا پخش شده که سردرد می آورد.
در تهران آلودگی هوا به اوج خود رسیده. گاهی مسن ترها و حتی نوزادان از این آلودگی تلف می شوند. اشخاص سیگاری خیلی زود به تنگی نفس می افتند که گاهی نیز به سکته قلبی منجر می شود. سمیرا در یک بیمارستان دولتی انترن است و در آنجا کمبودهای بسیاری وجود دارد. از صبح زود سر و صدای زیادی در این خیابان حاکم است: اتوبوس ها به زور راه می گیرند، اتومبیل ها، کامیون ها و موتور سیکلت ها بوق می زنند. یک تاکسی گروهی می ایستد و از مسافر، که سمیرا نیز جزو آنهاست، پر می شود. طبق معمول صحبت ها در مورد موضوعات خاصی دنبال می شود: بیکاری، تورم، فساد سران حکومت، سرکوب... همسایه یکی از مسافران هر روز به کلانتری ها و زندان اوین می رود و به دنبال پسرش که روزنامه نگار است می گردد.
اکنون مدتی است که از او خبری در دست نیست. او، همسرش، و دخترش اصلاً خواب ندارند. "هر روزی که می گذرد از خود می پرسیم آیا او را زنده خواهیم یافت." اخیراً یک گروه نوازنده زیرزمینی به زندان اوین منتقل شده اند، چرا که تلاش آنها برای عایق بندی صوتی زیرزمین با لایه هایی از شانه تخم مرغ نتیجه نداده. خدا را شکر که از زندان خارج شده اند: یکی از والدین آنها آنچه را که نیاز بوده پرداخت کرده. ولی بسیاری خانواده های دیگر هستند که حتی جسد فرزندشان را که در تظاهرات دستگیر شده اند نیز پیدا نکرده اند.
تأثیر تحریم ها بر بخش پزشکی
سمیرا در نزدیکی خیابان امیرآباد که ندا در آن کشته شد زندگی می کند: "هر باری که از این خیابان می گذرم، به خود می لرزم و چهره او را می بینم." زمانی که سید که در کنار سمیرا نشسته متوجه می شود او در بیمارستان کار می کند با عصای خود به کف اتومبیل می کوبد. او می گوید: "زمانی که در شهرستان تصادف کردم، مرا از دو بیمارستان راندند، چرا که تجهیزات لازم برای درمان من نداشتند. خانواده ام مرا به تهران و به یک بیمارستان دولتی منتقل کردند. دستگاه های رادیولوژی کار نمی کنند. به کلینیک یا بیمارستان خصوصی می روم، می گویند ابتدا باید ۵ میلیون تومان زیرمیزی به جراح بدهید. سپس تعرفه دولتی را سه برابر کردند. مجبور بودم مثل یک مستمند تخفیف بگیرم. خانه ام را رهن گذاشتم تا بتوانم هزینه عمل جراحی را بدهم. سه چهار برابر تعرفه معمولی برایم خرج برداشت. ولی هنوز درد دارم." در بین مسافران اتومبیل هر کس داستان زیرمیزی خاص خود را دارد: در بیمارستان، در دادگاه، در اداره برق...
سمیرا می گوید: "دقیقاً همین طور است. دستگاه های رادیولوژی، سونوگرافی و اسکنر یکی پس از دیگری خراب می شوند و راهی برای تعمیر آنها نیست. صندوق ها خالی اند." در مورد دارو [داروهای بیهوشی، مسکن، انسولین، شیمی درمانی، ...] نیز در بهترین حالت از هند و چین وارد می شوند و گاهی اصلاً یافت نمی شوند.
تحریم آمریکا و اروپا به تدریج شرکت های داروسازی ما را از فروش به ایران مأیوس کرده، زیرا این کشور به طور رسمی از سیستم بانکی جهان کنار گذاشته شده. با این حال، قرار نبوده تحریم ها بر حوزه پزشکی نیز تأثیر بگذارد. ولی چطور باید اطمینان داشته باشند که وجوه فروش خود را دریافت می کنند؟ آرش، مدیر یک شرکت داروسازی [که مانند دیگر شرکت های ایرانی دو سیستم حسابداری دارد: واقعی و "رسمی"]، از بازدید یکی از مأموران اداره دارایی می گوید. "او مالیات مرا در حدود ۲۰ میلیون تومان [۵۵۰۰ دلار] برآورد کرد.
سپس خودش گفت که می توان هماهنگ کرد. او به من گفت مالیات را تا حد ۱۳۵۰ دلار کاهش خواهد داد اگر به او ۲۷۰۰ دلار نقد بدهم. من چاره ای جز این کار نداشتم." یارانه های دولتی نیز مدتهاست برای بیمارستان های دولتی واریز نشده، تا حدی که احساسات دکتر مرضیه دستجردی، وزیر سابق بهداشت و درمان، برانگیخته شد و گفت: "پول برای واردات پورشه می دهند، ولی نه برای بیماران." او به دنبال این اظهارنظر از دولت اخراج شد.
البته حق با خانم دستجردی بود. درحالی که بیماران آسمی، فشار خون، سرطانی و افراد سکته کرده به دلیل نبود دارو می میرند، در شمال تهران بازار اتومبیل های لوکس به قیمت یک میلیون دلار داغ است. بله یک میلیون دلار. و این به دلیل پرداخت مالیات وارداتی به میزان ۴۰۰ درصد است. ارزش اولیه این اتومبیل ها بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار دلار برآورد می شود. در بین متمولان زندگی با دلار سنجیده می شود، نه با ریال قدیمی و تومان. در شمیران فرزندان ثروتمندان تازه به دوران رسیده سالی چند بار به دوبی و اروپا می روند و خرید می کنند. آنها امروز در کنار خانه شان می توانند ساعت های رولکس، کیف های شانل، و لباس های "رد والنتینو" را پیدا کنند. مارک های گوچی، لویی ویتون، و بولگاری نیز وجود دارد. پدران آنها، پاسداران یا آقازادگان، اقتصاد کشور را در دست دارند. و همین مسأله باعث نزاع های شدید در میان جناح های مختلف شده است.
برخی از آنها، مانند علی انصاری که بانک تات را مدیریت می کند، بانک های خصوصی دارند. او به دلیل انجام اختلاس به ارزش ۲ ممیز ۶ میلیارد دلار اخراج شد. می گویند او یکی از دوستان احمدی نژاد بود. برخی دیگر در زمینه اتومبیل های لوکس خارجی مانند مرسدس، ب ام و یا زیمنس فعال اند؛ زیمنس به دولت جمهوری اسلامی دستگاه های شنود تحویل می دهد تا ارتباطات مشکوک مردم را در تلفن های همراه و اینترنت ردگیری کند. آقای ابریشم چی صاحب نوکیای ایران است که اخیراً پسرش ازدواج کرد؛ یک جشن عروسی باشکوه که برای هر نفر از مدعوین ۱۰۰۰ دلار خرج برداشت. عکس های آن در فیس بوک گذاشته شده: دختران با دکولته، مانیکور شده و چهره های کولاژنی به مانند برزیلی ها. این مراسم در خانه ای به ارزش ۸ میلیون دلار برگزار شد.
از آنجا که عروس انگلیسی بوده، تاج خود را با الماس اصل خریداری شده در مزایده ای در لندن ساخته بود و هر یک از مهمانان نیز گل سینه با ارزشی، به نشان تاج پادشاهی بریتانیا، بر سینه چسبانده بودند. یکی از وزرا برای خواندن خطبه عقد آمده بود. سپس گروهی از بسیجیان وارد این مراسم شدند؛ یک تصفیه حساب جناحی میان دو گروه از پاسداران. بی شک میزبان برای برگزاری این مراسم در آرامش کامل، دم مسؤولان را دیده بود. مهمانان که ساعت ۳ صبح آزاد شدند می گویند "بخاطر انتخابات است". چند روز بعد رویداد مشابهی در ویلای دیگری اتفاق افتاد که در آن مراسم نامزدی در جریان بود. شبه نظامیان هجوم آوردند و کسانی که الکل نوشیده بودند را از دیگران جدا کردند و با خود بردند.
بهانه برای دستگیری بسیار است
ایرانیان، ثروتمند یا از طبقه متوسط، عادت کرده اند که با این اضطراب زندگی کنند، زیرا نوشیدن الکل، آواز خواندن، رقصیدن، لباس پوشیدن، آرایش کردن، بوسیدن، عکس گرفتن... همگی منجر به دستگیری می شود. به همین دلیل، مردم مخفی می شوند، دروغ می گویند، و به بچه ها یاد می دهند چطور پنهان کاری کنند. درواقع یک زبان دوگانه وجود دارد. پارانویا نیز حضوری دائمی دارد. نرگس پس از مرگ پدرش به ایران بازگشته. او می گوید: "آنها به میان مردم و میان اهالی یک ساختمان جاسوس می فرستند. به همین دلیل زمانی که من آمدم، همسایگان خیلی محتاط بودند که یک موقع اعضای پلیس مخفی یا حزب اللهی در ساختمان ساکن نشوند."
پدر نرگس یکی از صنعتگران موفق بوده و شرکت اش کمی پس از وقوع انقلاب ازسوی آیت الله ها مصادره شده. او می گوید: "حتی دفتر شرکت رنو از جای قبلی خود به یک ساختمان معمولی و یک دفتر کوچک نقل مکان کرد." این شرکت فرانسوی با کمک یک شرکت همکار، قطعات خود را به ایران می فروشد. ولی پژو کل فعالیت های خود را متوقف کرده. نرگس می گوید: "مانیا دوستم که مترجم شرکت پژو بود، شغل خود را ازدست داد. این شرکت های خارجی به خوبی می دانند که دیگر در ایران نمی توانند فعالیت کنند."
فقط خانواده آیت الله ها حق زندگی دارند
فقط خانواده آیت الله ها به لطف قراردادهای نفتی و سنگ معدن که با کشورهای روسیه، چین، و پاکستان منعقد شده می توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. نهال تجدد، نویسنده ایرانی می گوید: "ولی این سوپرمیلیاردرها فقط یک درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهند."
طی ماه های اخیر تعداد افراد مستمند در خیابان ها افزایش یافته. می توان آنها را دید که شب هنگام زباله ها را زیر و رو می کنند. کامبیز یک بازنشسته ۷۰ ساله می گوید: "من واقعاً ناراحت می شوم. یک چنین تحقیری برای ملتی ثروتمند غیرقابل تحمل است. ما مدرن ترین کشور خاورمیانه بودیم، قبل از اینکه این لات های بی سواد دیکتاتوری تاریک اندیش خود را بر ما تحمیل کنند."

۱۳۹۲ فروردین ۶, سه‌شنبه

رسانه: اتحاد علیه جمهوری اسلامی ؛ خاور نزدیک؛ تدابیر اوباما


سخنرانی اوباما در بیت المقدس هنوز دهان به دهان می چرخد. البته این سخنرانی کاملاٌ حساب شده است. آهسته اما قطعاٌ مقدمۀ حمله به ایران آماده می شود. به ویژه آشتی اردوغان و نتانیاهو این مطلب را نشان می دهد.
وقتی باراک اوباما در بیت المقدس در برابر تعداد زیادی اسرائیلی دربارۀ حقوق فلسطینی ها ها صحبت کرد دل برخی از عرب ها گرم شد. رئیس جمهور آنجا ایستاده بود و از حقوق فلسطینی ها صحبت می کرد. جهان اسلام اوباما را از زمان سخنرانی تاریخیش در قاهره اینگونه می شناخت.
article picture
بدین ترتیب ناطقِ برجسته اوباما یک بار دیگر نشان داد که بدون شک از بهترین سخنرانان قرن ۲۱ است. البته نباید گول ظاهر را خورد. برندۀ جایزۀ صلح نوبل و «سلطان تهدید» مدتهاست باورپذیری خود را از دست داده است. واقعیت این است که در پشت حرف های پرشور اوباما حسابگری دقیقی وجود دارد.
اوباما می خواست با سخنانش در درجۀ اول به یک چیز برسد: می خواهد عرب ها را به جانب خود بکشد. وی می داند مسئلۀ فلسطین چه اهمیتی برای جهان عرب دارد. نمی توان در خاورنزدیک هیچگونه سیاستی در پیش گرفت بدون اینکه از این وضعیت به گونه ای سوءاستفاده نکرد. اکنون اوباما دقیقاٌ همین کار را کرده است. راز سرگشوده ای است که حکومت شیعۀ روحانیون ایران به ویژه خار چشم پادشاهی های خودکامۀ عرب است. این نیروها هم اکنون و در بحران فعلی سوریه از غرب حمایت می کنند. از اینرو در صورت جنگ ایران نیز وضع به گونۀ دیگری نخواهد بود.
براساس یک رخداد مهم می توان بر آن بود که امکان درست بودن این حدس و گمان ها نیز هست. نخست وزیر اسرائیل نتانیاهو به علت عملیات علیه ناوگان آزادی غزۀ ترکیه که در سال ۲۰۱۲ اتفاق افتاد و باعث کشته شدن نُه فعال ترک شد از همکارش طیب اردوغان عذرخواهی کرده است. باید این حرف را ابتدا برای خود مزه مزه کنیم. نخست وزیر اسرائیل از کسی عذرخواسته که در گذشته از سیاست اسرائیل انتقاد کرده و صهیونیسم را به عنوان «جنایت علیه بشریت» خوانده است.
تصادفی نیست که این اتفاق در جریان دیدار اوباما از اسرائیل می افتد. از زمانی که ترکیه در بحران سوریه جانب غرب را گرفته معلوم بود که انتقاد اردوغان از اسرائیل تنها یک تاکتیک انتخاباتی است .
اکنون این ماجرا رسماٌ پایان یافته است. اوباما قبل از ترک اسرائیل شخصاٌ کاری کرد که این گفتگوی تلفنی آشتی جویانه صورت پذیرد.
در نتیجه اوباما در صورت جنگ با ایران نه تنها پشتیبانی عرب ها بلکه حمایت ترکیه را نیز به دست آورده است. دلیل این امر مشخص است: همانگونه که موقیعت جغرافیایی ترکیه در بحران سوریه نقش مهم، اگر نگوییم اساسی دارد، در مورد ایران نیز چنین است.
اوباما در مقابل دوربین همچنان از دیپلماسی حرف می زند. اما آخرین پیشنهاد در جریان کنفرانس امنیت مونیخ نشان داده اینگونه اظهاراتِ یک جانبه را نمی توان جدی گرفت.
آمریکا از مدتها پیش خود را آمادۀ هدف بعدیش در خاورنزدیک کرده است. اکنون موضوع مهم این است که متحد جمع و جنگ را مشروع کنند. دقیقاٌ به این دلیل اوباما گفته در موضوع ایران مسئولیت را به اسرائیلی ها واگذار می کند. اوباما می داند دولت جنگی نتانیاهو بدون حمایت آمریکا از جایش تکان نمی خورد. اسرائیل دقیقاٌ وقتی تحرکی صورت می دهد که به نفع کاخ سفید باشد. مقدمات این کار به سرعت در حال انجام است. برندۀ جایزۀ صلح نوبل جنگ بعدی را آماده می کند. جامعۀ جهانی یکبار دیگر دست روی دست نظارت خواهد کرد.

با فرمایش رهبر در حد چاپ بنر برخورد می‌شود !


محمدحسن‌ آصفری٬ عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس تائید کرد سال‌هاست از «فرمایشات» علی خامنه‌ای تنها در حد «چاپ بنر» و برگزاری همایش استفاده می‌شود.
.
 به نقل از دیگربان، آقای آصفری روز دوشنبه (پنجم فروردین) به خبرگزاری فارس گفته سال‌هاست دستور‌ها و خواسته‌های رهبر جمهوری اسلامی عملی نمی‌شود.

وی از مجلس و دیگر و دولت خواسته «فرمایشات» آقای خامنه‌ای را در «تصویب قوانین» و اجرای آن‌ها مدنظر قرار دهند.

این نماینده مجلس همچنین افزوده است: «در مورد مذاکره با آمریکا فرمایشات رهبر انقلاب باید فصل‌الخطاب همه موضع‌گیری‌ها قرار گیرد.»

علی خامنه‌ای از ۱۹ سال پیش کار نام‌گذاری سال‌ها در ایران را آغاز کرده که تاکنون هیچ‌یک از این نامگذاری‌ها به صورت عملی در دستور کار مقام‌های جمهوری اسلامی قرار نگرفته است.

طی این سال‌ها بسیاری از نهاد‌ها و سازمان‌ها تنها با تهیه و چاپ تقویم٬ تراکت و پارچه‌نوشته‌ از سخنرانی‌های رهبر جمهوری اسلامی از دیگران خواسته‌اند به این سخنان و خواسته‌ها عمل کنند.

در ایران با بسیاری از دستورات و خواسته‌های علی خامنه‌ای به صورت تشریفاتی برخورد می‌شود.

۱۳۹۲ فروردین ۵, دوشنبه

بهار آمد نبود اما حیاتی!


article picture
 فرا رسیدن بهار می تواند آغازی نو در مسیر ساختن یک زندگی بهتر باشد؛ آغازی برای ترک زشتی ها و عادات بد و شروعی تازه برای یک زندگی انسانی همراه با آسایش و رفاه برای تمام جامعه و نه تنها برای درصد کمی از آن. پس به استقبال نوروز می رویم، برای با هم بودن، بهتر بودن و بهتر زیستن.
هموطنان عزیز! نوروز در حالی فرا می رسد که سال گذشته سالی پرفراز و نشیب برای اکثریت زحمتکش جامعه بود؛ مردم در شرایط سخت اقتصادی و معیشتی، تورم افسارگسیخته، نداری و بیکاری سال را به آخر رساندند! از صمیم قلب امیدوارم در سال جدید با اتحاد و همبستگی طبقاتی بتوانیم گامی در مسیر زدودن تاریکی ها و ناعدالتی ها برداریم و زندگی بهتری برای فرزندان مان - که آینده متعلق به آنهاست - بسازیم.
سال نو و عید نوروز را به عموم کارگران، زنان و مردان آزادیخواه و عدالت طلب ایران، افغانستان و دیگر کشورهای منطقه که نوروز را جشن می گیرند و هم طبقه ای هایمان در سراسر جهان و همچنین به همکاران عزیزم در سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه و نیز معلمان، پرستاران، دانشجویان، زنان و مادران داغ دیده، شخصیت های مردمی و کلیه کارگران زندانی، زندانیان سیاسی و خانواده های آنان شادباش می گویم و آرزو می کنم که سال جدید عالی ترین و شایسته ترین دستاوردها را برای همه این عزیزان به همراه داشته باشد.
نوروز 1392
رضا شهابی
عضو هیات مدیره و خزانه دار سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

جشن و شادی ایام نوروز "نه" روضه خوانی ایام فاطمیه "آری"


article picture

از جشن و شادی ایام نوروز خبری نیست اما تا دلتان بخواهد روضه خوانی ایام فاطمیه
گزارش دریافتی : از جشن و شادی نوروز خبری نیست اما تا دلتان بخواهد آخوند های ضد ایرانی برای عزاداری و روضه خوانی برنامه ریزی کرده اند، به گزارش پیک ایران، حذف برنامه‌های طنزازکنداکتورتلویزیون/ سینماهای کشور امشب و فردا تعطیل‌است/ بیش از 110 روضه ایام فاطمیه برای گوشی همراه
سینماهای کشور امشب و فردا تعطیل‌است
مشرق: شبکه‌های مختلف صدا و سیما از امروز به مناسبت سالروز فوت فاطمه زهرا برنامه های طنز و پخش موسیقی را از کنداکتور خود خارج می‌کند.
فردا ۱۳ جمادی الاول بنا بر روایتی مصادف است با شهادت حضرت فاطمه زهرا ، از این رو شبکه‌های مختلف صدا و سیما از عصر امروز ، یکشنبه ۴ فرودین۹۲ تمامی برنامه‌های طنز را از کنداکتور پخش خارج می‌کند و با برنامه‌های مناسبتی به تبیین ویژگی‌های دختر پیامبر اسلام می پردازند.
سینماهای کشور امشب و فردا تعطیل‌است
محمدرضا صابری رئیس انجمن سینماداران کشور در گفت و گو با فارس از تعطیلی سینماهای کشور در روز دوشنبه پنجم فروردین 92 خبر داد و گفت: با توجه به ایام فوت فاطمه زهرا تمامی سینماهای کشور از ساعت 18 امروز تا روز سه‌شنبه تعطیل است.
بیش از 110 روضه ایام فاطمیه برای گوشی همراه
به گزارش دریچه فناوری اطلاعات باشگاه خبرنگاران؛ گلچین بيش از صد و ده قطعه سینه زنی و روضه ایام فاطمیه سالهای 1381 تا 1391 با مداحی حاج سید مهدی میرداماد برای گوشی های اندروید آماده شده که شما میتوانید آن را اینجا دانلود کنید (خواننده های ما اهل دانلود نیستند).

۱۳۹۲ فروردین ۴, یکشنبه

درخواست بی شرمانه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی

article picture 
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به مردم: مثل مردم اروپا با نهادهای امنیتی همکاری کنید!
3 فروردین- کیهان آنلاین- وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در یک اطلاعیه شامل 23 بند از یک سو به مردم هشدار داد که مراقب «بیگانگان» باشند و به «شایعات» توجه نکنند و از سوی دیگر از آنها خواست مانند «مردم اروپا» با این وزارتخانه و نهادهای امنیتی همکاری کنند.
در شرایط حساسی که جمهوری اسلامی به سر می برد، وزارت اطلاعات رژیم نیز با انتشار این 23 بند و مفادی که انتخاب کرده است نشان می دهد که نهادهای امنیتی خود را برای موقعیت های ویژه و پیش بینی ناپذیر آماده می کنند و در این راه می خواهند با ترفندهای مختلف از نیروی مردم نیز علیه خود مردم استفاده کنند.
به گزارش خبرگزاری ها، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که نه تنها مانند نهادهای امنیتی کشورهای اروپایی حافظ امنیت و آرامش و اسایش مردم نیست بلکه خود یکی از عوامل و دلایل عدم امنیت و هجوم و دست درازی به حریم فردی و اجتماعی شهروندان ایران به شمار می رود، از مردم خواسته است مانند «مردم اروپا» با نهادهای امنیتی همکاری کنند. باید گفت اگر مردم کشورهای اروپایی با نهادهای امنیتی خویش همکاری می کنند و اطلاعات خویش را درباره موارد جنایی و ضد ملی و هم چنین تروریسم و تروریست هایی که از جمله از سوی جمهوری اسلامی در این کشورها فعال هستند در اختیار پلیس و نیروهای انتظامی و امنیتی قرار می دهند، در عوض اطمینان دارند که این اطلاعات علیه خود آنها و خانواده و در و همسایه و شهروندان دیگر به کار نخواهد رفت و به طور هدفمند در خدمت حفظ امنیت ملی و در نتیجه امنیت خود آنها و شهروندان آن کشور به کار گرفته می شود.
چنین درخواست بی شرمانه از مردمی که از دخالت و پیگرد و بگیر و ببندهای گشتاپویی وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی رژیم به ستوه آمده اند، نشانه دیگری از توهمی است که رژیم نسبت به موقعیت و محبوبیت خود در جامعه و میان مردم دارد. در عین حال هراس رژیم از رویدادهای احتمالی ماه های آینده چنان است که وزارت اطلاعاتش به مردم توصیه می کند به «رسانه های بیگانه» اعتنا نکنند و «شایعات» آنها را که جز خبر و گزارش از وضعیت جامعه ایران و موقعیت متزلزل رژیم در میان مردم، در منطقه و در جهان نیست، گوش نکنند!
دراین میان وزارت اطلاعات فراموش نکرده تا در آخرین بند این اطلاعیه از ایرانیان مخالف در خارج از کشور نیز بخواهد «بدون نگرانی» با سفارت خانه های جمهوری اسلامی تماس بگیرند تا احتمالا با بده و بستان در زمینه جاسوسی و خبرچینی از نیروی آنها نیز برای حفظ رژیم و مقابله با جنبش های اعتراضی مردم در داخل و علیه پشتیبانی ایرانیان خارج از کشور از آنها استفاده شود.


اوباما به خامنه‌ای: به جای تهدید، وقت صرف بهبود شرایط مردم خود کنید


 article picture
باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده، روز جمعه، دوم فروردین ۱۳۹۲، گفت که رهبر جمهوری اسلامی بهتر است به جای تهدید به نابود کردن شهرهای اسرائیل، زمان بیشتری صرف بهبود شرایط زندگی مردم خود بکند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای اوباما که در ادامه سفر خود به خاورمیانه، از کشور اردن بازدید می‌کرد، با اشاره به مناقشه اتمی تهران اظهار داشت که جمهوری اسلامی می‌تواند آینده‌ای متفاوت با امروز داشته باشد، اگر برنامه اتمی خود را متوقف کند.
به گفته او، اگر تحریم‌های غرب ملغی شود ایران می‌تواند شرایط خود را بهبود ببخشد، تجارت خود را توسعه دهد و با دیگر کشورهای جهان از جمله ایالات متحده داد و ستد داشته باشد.
رئیس جمهوری ایالات متحده افزود: «دورنمای آنها باید این مسائل باشد، نه آن که تهدید به نابود کردن شهرهای اسرائیل بکنند.»
به گزارش رادیو فردا، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، روز پنج‌شنبه، اول فروردین، در سخنرانی نوروزی خود در شهر مشهد گفته بود که اگر اسرائیل تهدیدهای نظامی خود علیه ایران را عملی کند، ایران شهرهای تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.
آقای خامنه‌ای اظهار داشت: «این را همه می‌دانند که رهبران رژیم صهیونیستی ایران را تهدید به حمله نظامی می‌کنند. آنها باید بدانند که اگر غلطی بکنند، جمهوری اسلامی تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.»
گفته می‌شود ایران موشک‌های بالیستیکی دارد که برد آن به اسرائیل می‌رسد. گذشته از آن، روابط نزدیک ایران با دشمنان اسرائیل در منطقه مانند حزب‌الله لبنان و اسلام‌گرایان حماس که غزه را در اختیار دارند، تهدیدی دیگر برای اسرائیل محسوب می‌شود.