بستگی دارد در کجای دنیا زندگی کنید. مجازات انجام این کار در بعضی کشورها مرگ است و سنگسار و در برخی دیگر حتی قرارداد مینویسند و قانون کار حمایت میکند. اما آنچه مسلم است، روشی است برای اعمال خشونت علیه زنان.
هرچند در بسیاری از کشورها، قانونی است، اما خانوادهها دل خوشی از آن ندارند و نبود آن را آرزو دارند. اکثر دولتها نیز در ظاهر هم که شده به دنبال کنترل شیوع این حرفه که گاهی نیز به عنوان «قدیمیترین حرفه دنیا» نیز شناخته میشود، برنامهریزی میکنند که به نظر میرسد، برنامههای سیاستمداران نیز راه به جایی نبرده است.
روسپیگری، تنفروشی یا فحشا، آمیزش جنسی در قبال درآمد است. شغلی که در ابتداییترین تمدن جهان نیز وجود داشته و در برههای از تاریخ، فاحشهها در فرانسه جزو اقشار فرهیخته محسوب میشدند.
اما در دنیای امروز اکثر زنان و دخترانی که پا در این عرصه میگذارند، با انتخاب و رغبت خود دست به این کار نزدهاند، چراکه بسیاری از این افراد، قربانیان خشونتهای جسمی نیز هستند و از سوی مشتریان مورد ضرب و شتم نیز قرار میگیرند.
روسپیها به شدت مستعد ابتلا به انواع بیماریهای جسمی و روحی هستند، به طوری که قریب به اتفاق آنها معتاد به مواد مخدر و دچار افسردگی و استرس هستند. امراضی همچون ایدز و هپاتیت و بیماریهای آمیزشی نیز به دلیل استفاده نکردن از کاندوم در رابطهها، بیماری شایع در بین این افراد است.
اکثر تنفروشان، زنان و دختران فقیری هستند که از کشورهای جهان سوم به کشورهای صنعتی و پیشرفته قاچاق میشوند و سود سرشاری را به جیب باندها و مافیای قاچاق میریزند. قاچاقی که از آن با نام بردهداری جنسی و بردهداری سفید نیز یاد میکنند.
.
سازمان ملل، 27 میلیون مورد قاچاق انسان در را جهان تایید کرده است که 56 درصد از این افراد از آسیا و مخصوصن چین و 10 درصد از کشورهای آمریکای لاتین و 9 درصد هم از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا قاچاق شدهاند.
70 درصد زنانی که توسط قاچاقچیان به کشورهای صنعتی قاچاق میشوند، وارد صنعت سکس میشوند و به عنوان برده جنسی مورد استفاده قرار میگیرند. درآمد این تجارت در دنیا 42 میلیارد دلار است که بر اساس اعلام سازمان ملل متحد 50 درصد این درآمد به باندهای فعال در آمریکا تعلق میگیرد.
همچنین زنان تایلندی و فیلیپینی به ژاپن و زنان سریلانکایی و پاکستانی به عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و زنان اکراینی و اروپای شرقی به غرب و امارات متحده قاچاق میشوند که نیمی از این قربانیان زیر 18 سال سن دارند.
دو کشور مکزیک و اسراییل هم مرکز اصلی ترانزیت موقت انسان هستند، به طوری که قربانیان از طریق این کشورها به کشورهای مقصد فرستاده میشوند.
روسپیها که با وعده ازدواج، کار مناسب و یا اقامت در کشورهای پیشرفته تطمیع میشوند، تلاش زیادی برای رهایی از چنگال قاچاقچیان نمیکنند، چرا که در صورت انجام هر اقدامی با انواع تهدیدات روبهرو خواهند شد، بنابراین مجبورند برای مدتهای مدید در اختیار باندها باشند.
همچنین این زنان مجبورند سفتههایی با ارقام سنگین در اختیار کارفرمایان خود قرار دهند که این امر مانع از آن میشود که روسپیان بتوانند به راحتی از منجلابی که در ان گرفتار شدهاند، فرار کنند.
همچنین اغلب زنان روسپی، قبل از اینکه به کشورهای مقصد منتقل شوند، آموزش روسپیگری دیده و پس از رسیدن به کشور مورد نظر به آپارتمانها و کلوبهای شبانه منتقل شده و کار خود را آغاز میکنند و گاهی اوقات مجبورند که روزانه به 12 مرد سرویس بدهند.
با این حال که همه دولتها میدانند که زنان در شبکههای مخوفی گرفتارند و هر روز مورد خشونت جسمی و جنسی قرار میگیرند، باز هم اقدامات جدی در راستای جلوگیری از گرفتار شدن انسانهای جدید انجام نمیدهند، به طوری که آمریکا به عنوان بزرگترین واردکننده روسپی در دنیا، به ازای هر 800 قربانی قاچاق انسان، تنها یک نفر را در دادگاه محکوم میکند و نوع محکومیت نیز بسیار سبک بوده و محکومان پس از خروج از زندان دوباره به این تجارت روی میآورند.
دولتهای بعضی از کشورها نیز خود به صورت مستقیم وارد صنعت سکس شدهاند و از آن درآمد کسب میکنند، به طوری که در تایلند روسپیگری در 50 درصد موارد جنبه دولتی دارد.
همچنین تندیسی هم در هلند به افتخار روسپیان جهان ساخته شده است که بر روی این تندیس حک شده: «به کارگران جنسی سراسر جهان احترام بگذارید.»
در کشورهای نیوزیلند، سوییس، استرالیا، آرژانتین، بلژیک، برزیل، کانادا، اتریش، کاستاریکا، دانمارک، آلمان، ترکیه، ایتالیا، یونان و هلند روسپیگری آزاد و تحت پوشش قوانین ویژه است. در انگلستان نیز روسپیگری آزاد است، اما تبلیغ آن در اماکن عمومی غیرقانونی محسوب میشود. در آمریکا هم به غیر از یک ایالت، روسپیگری ممنوع است.
هرچند کشیشان نیز به عنوان رهبران مذهبی، روسپیگری را «شیطان اجباری» معرفی کردند، اما جامعه سنتی ایران هیچ روی خوشی به این موضوع نشان نداده و همچنان تابو محسوب میشود.
تاریخ روسپیگری در ایران به زمان هخامنشایان بازمیگردد. حتا در دوران صفویان، محلهای به نام محله «لختیها» وجود داشت که محل سکونت زنان روسپی محسوب میشد. هرچند که پس از انقلاب، بساط زنان خیابانی به ظاهر از سطح شهرها برچیده شد، اما روسپیگری و تجارتهای وابسته به آن در ایران امروز هم رونق فراوانی دارد.
در ایران هیچ آمار رسمی درباره روسپیگری اعلام نشده، اما آمارهای ارایه شده از سوی کارشناسان و آسیبشناسان بسیار تکاندهنده است. بر این اساس سن روسپیگری در ایران به زیر 12 سال رسیده است و کارشناسان نسبت به روند افزایش قاچاق دختران ایرانی به کشورهای همسایه به خصوص امارات و پاکستان هشدار دادهاند.
براساس تازهترین تحقیقاتی که کارشناسان انجام دادهاند، دخترانی با سن کمتر و تحصیلات بالاتر از گذشته وارد بازار کار جنسی میشوند. دیگر مانند گذشته روسپیان، افراد مهاجر نیستند، بلکه هر روسپی در شهر خود، اقدام به کسب درآمد میکند.
همچنین نتایج تحقیق مورد نظر نشان میدهد که برعکس گذشته که روسپیگری بین دختران مجرد مرسوم بود، اکنون در بین زنان متاهل شایع شده و به شدت نیز رو به گسترش است.
البته علتهای ارایه شده از سوی کارشناسان درباره افزایش آمار روسپیگری در ایران با یکدیگر متفاوت است، به طوری که سعید مدنی تحلیلگر مسایل اجتماعی معتقد است که در چند سال گذشته دخترکان 15 تا 20 سالهای که دیگر بیسواد نیستند، نیازهای اولیه زندگیشان را با شغل اول تامین میکنند و تنها برای از بین بردن نابرابریهای طبقاتی و تجربه برخورداری از امکانات دختران طبقه مرفه دست به این کار میزنند و وارد بازار کار جنسی میزنند.
اما بسیاری دیگر از جامعهشناسان معتقدند که عوامل اقتصادی و فقر، مهمترین دلیلی است که باعث میشود زنان وارد این عرصه شوند. در کنار این موضوع تخریب نهاد خانواده، افزایش آمار طلاق و اعتیاد، بیکاری، ازدواجهای اجباری، ناتوانی جنسی مردان و سرد مزاجی زنان، شیوع حس انتقامگیری از جامعه و افزایش خشونتهای خانوادگی از دیگر علل افزایش تنفروشی در ایران ذکر شده است.
نتایج تحقیقات بر روی 120 دختر فراری که ناچار به تنفروشی شدهاند نشان داده است که 53 درصد آنها دارای پدر معتاد بوده و 47 درصد مورد آزار فیزیکی قرار گرفتهاند. همچنین 53 درصد پدران و 63 درصد مادران این دختران بیسواد و 20 درصد نیز فرزندان طلاق بودهاند.
کارشناسان با استناد به واقعیتهای جامعه معتقدند که زنان روسپی فداییان جامعه هستند و این جامعه است که آنها را به این منجلاب هدایت و در آن گرفتار کرده است. این افراد هم در چشم جامعه بد هستند و هم از دید سیاستمداران دور ماندهاند و هیچ انگاشته میشوند، چرا که این افراد جزو معدود گروههای آسیبدیده هستند که با توجه به جمعیتشان، دولت تقریبن هیچ اقدام حمایتی از آنها انجام نمیدهد.
در حال حاضر تنها متولی ساماندهی زنان خیابانی در کشور سازمان بهزیستی است که تنها 21 مرکز بازپروری زنان آسیب دیده در سراسر کشور دایر کرده است که به دلایل مختلف نیز زنان و دختران آسیبدیده از مراجعه به آن خودداری میکنند.
اما آنچه مسلم است، این است که هیچ زنی مایل نیست که وارد چرخه روسپیگری شود، بنابریان باید حساب زنان روسپی کاملن را از سایر گناهکاران و خاطیان جدا کرد، زیرا انگیزه آنها ارضای امیال شهوانی خود نیست و به ناچار وارد این عرصه شدهاند.
پس اصول انسانی و اخلاقی حکم میکند، برای درمان و برگرداندن این زنان به جامعه باید با دید باز اقدام کرد، چراکه با ادامه روند فعلی و ندیده گرفتن این زنان در جامعه، باید منتظر افزایش فساد، دختران فراری و عدم پایبندی مردان به کانون خانواده که افزایش طلاق را با خود به همراه دارد، باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر