فعال فمن تونسی به نام مریم، پرچم اسلامیستها را در مقابل مسجدی در پاریس به نشانه سمبل مبارزه زنان با وحشیگری افراط گرایی مذهبی به آتش کشید. تهدید اخیر اسلامیستهای تونس برای شلاق و سنگسار آمینا زن جوان در تونس که اعتراض عریان دست زده بود نقطه آخری بود قبل از شورش عظیم زنان. به روشنی شعله های آتش سوختن پرچم اسلامیست ها، در انقلاب زنان علیه اسلام و سنت ها رخ خواهد داد. زنان مراکش، الجزایر، تونس، لیبی و مصر، ایران، عراق، سوریه، و اردن، عربستان سعودی، عمان، بحرین، امنا و افغانستان، ترکیه، پاکستان و اندونزی! شما با شجاعت زمین را تغییر خواهید داد! هر آنکه تحت ستم بوده آزاد خواهد شد، هر آنکه ضعیف بوده قوی خواهد شد. بدن ما فقط متعلق به خود ماست و ناموس و شرافت کسی نیست. اسلام در مقابل ستمدیدگان خود را قوی میداند ولی در مقابل انقلاب بدن های آزاد ما ضعیف است. سینه های ما از سنگ اسلامیون بسیار قوی تر است
۱۳۹۲ فروردین ۱۶, جمعه
۱۳۹۲ فروردین ۱۵, پنجشنبه
کلاوسن: ایران در حال دور شدن از اقتصاد نفتی است
پاتريک کلاوسن، مدير بخش پژوهش انستیتو واشینگتن در خاور نزدیک، به نقش رو به افول نفت در اقتصاد ايران پرداخته و نوشته که اين تحول تازه، تلاش های غرب برای اعمال فشار به رژيم ايران از طريق کاستن از درآمدهای نفتی را، کمرنگ می کند.
وی نوشته است: «اگرچه رهبران ايران از مدت ها پيش درپی گذار آرام به يک اقتصاد غيرنفتی بوده اند و کوشيده اند تا از اتکا به درآمدهای ناشی از نفت بکاهند، ولی درعمل، گام های چندان مهمی در اين راه برنداشته اند. اکنون تحريم های غرب، ظاهرا آنان را وادار به اقدامی اساسی در اين راه کرده است.»
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در پيام نوروزی خود به تاثير تحريم ها اعتراف کرد و گفت:«عيب اساسی که اقتصاد ما از آن رنج می برد، اين است که متکی به نفت است، ولی ما می توانيم هر تهديدی را به يک فرصت تبديل کنيم.»
در حالی که نفت در اقتصاد ايران همچنان عنصر مهمی بشمار می آيد، در تراز بازرگانی کشور، نقش کمتری پيدا می کند؛ از جمله، در سال ۲۰۱۲ ميلادی [که سه ماه و چند روز پيش پايان گرفت] جمهوری اسلامی حدود ۵۷ ميليارد دلار واردات و ۳۴ ميليلارد دلار صادرات غيرنفتی داشت. به سخن ديگر، صادرات غيرنفتی ايران، ۶۰درصد صورتحساب های واردات را پوشش داده است. ده سال پيش، اين رقم حدود ۲۴ درصد و بيست سال قبل هم حدود ۱۴ درصد بود.
مقاله پاتريک کلاوسن، در اصل به آمار و ارقام سازمان گمرک جمهوری اسلامی متکی است. وی با نقل آمارهای اداره کل گمرک ايران می گويد که بخشی از اين دگرگونی، به تبديل نفت خام به فرآورده های صنعتی مانند محصولات پتروشيمی مربوط است، ولی صنايع ديگر نيز در اين راه سهمی دارند و بزرگترين بازار اين توليدهای صنعتی هم عراق است که در سال گذشته، وارداتی به ميزان ۵ ميليارد و ششصد ميليون دلار از ايران داشته است. مشتريان بعدی ايران، به ترتيب چين، امارات متحده عربی، افغانستان، هند و ترکيه هستند.
پاتریک کلاوسن، رييس بخش پژوهش انستيتو واشينگتن در ادامه مقاله خود همچنين با اشاره به دگرگونی در فعاليت بازرگانان ايران و تغيير نقش سنتی آنان به صادرکنندگان محصولات اين کشور، کاهش ارزش ريال و افزايش پايدار ارزش دلار را عاملی در نجات برخی از توليدکنندگان ايرانی مانند باغداران و صادرکنندگان پسته از ورشکستگی ناميده و تصريح کرده که: «اگرچه اين امر موجب محروميت ايرانيان از پسته معروف ايران شده ولی در همين حال سبب بهره مندی صادرات و اقتصاد ملی شده است.»
به نوشته آقای کلاوسن، در مجموع، گزارش ۱۷۹ صفحه ای سازمان گمرک ايران، با جزييات نشان می دهد که تراز بازرگانی اين کشور به آرامی بهبود می يابد، با اين حال ايران هنوز هم موازنه منفی بزرگی در بازرگانی فرآورده های غيرنفتی دارد.
اين مقاله سپس به بودجه سال ۹۲ خورشيدی می پردازد که در آن، محمود احمدی نژاد، سهم درآمدهای نفتی را به ۴۰ درصد هزينه های دولت کاهش داده است و در بخش پايانی، بار ديگر به نقش تحريم ها و پيآمدهای مربوط به سياست های تحريمی پرداخته و اشاره کرده که تاکنون تحريم های جهانی بر کاهش درآمدهای ناشی از صادارت نفت ايران متمرکز بوده ولی ظاهرا تهران تصميم گرفته که فشارهای بديهی تحريم ها را بپذيرد و در همان حال، از نقش نفت در اقتصاد خود بکاهد.
وی نوشته است: «در چنين شرايطی، جهان غرب در کاوش برای يک استراتژی جايگزين [در قبال سياست هسته ای حکومت ايران] نيازمند يک بررسی همه جانبه است و در اين بررسی شايسته است که مفاهيم نوينی در سياست مربوط به تحريم ها مدنظر قرار گيرد.»
پاتريک کلاوسن در پايان می نويسد: «به نظر نمی رسد که دولت ايران از راه تحريم ها زمين گير شود، شايد بشود اميدوار بود که روزی تهران به سياست انزوای خود پايان دهد ولی از سوی ديگر، بی تدبيری محض خواهد بود که اميد برای حل مساله هسته ای جمهوری اسلامی را به چنان آرزويی پيوند زد.»
۱۳۹۲ فروردین ۱۲, دوشنبه
بيش از۴۶۰ روز انفرادی و بی خبری از اوضاع آرش صادقی !
آرش صادقی دانشجوی رشته ی فلسفه در دانشگاه امیرکبیر که مدت ۴۶۰ روز است در انفرادی ی ۲۰۹ بسر می برد و از اوضاع ایشان هیچ خبری در دست نمی باشد آرش صادقی فعال دانشجویی در تاریخ ۲۵دی ماه ۱۳۹۰توسط وزارت اطلاعات در مقابل منزل بازداشت و به بند ۲۰۹ اطلاعات منتقل گردید آرش صادقی ۴۵۰روز هست در زندان اوین بند ۲۰۹ اطلاعات به اتهامات واهی از طرف دادستان تهران در بازداشت می باشد ونهادهای بین المللی هیج عکس العملی نسبت به این بازداشت غیر قانونی نشان نداده اند از طرفی پدر آرش صادقی در مصاحبه یی از مواردی خاص در پرونده آرش پرده برداشت و بعداز آن دیگر فقط یک اقدامی در راستای ازادی ارش در تاریخ ۸/۱۱/۲۰۱۲ نامه ای به رییس قوه قضاییه نوشته شوده که این نامه و اشخاصی که این نامه را نوشته اند مورد تعقیب قرار گرفته اندامضا کنندگان این نامه فعالین جنبش دانشجویی در خارج کشور بوده اند .
فعال دانشجویی آرش صادقی متولد ۷/۷/۶۵ و دانشجوی رشته فلسفه ی دانشگاه علامه طباطبایی تهران است. وی اولین بار در تاریخ ۱۸/۴/۸۸ بعد از انتخابات ریاست جمهوری و به دلیل پیامدهای برگزاری برنامه تریبون آزاد در دانشگاهها بازداشت شده و تا تاریخ ۱۸/۷/۸۸ که به قید وثیقه آزاد میشود.
او کمتر از سه ماه بعد باز هم با بازداشتی دیگر روبرو شده و این بار از تاریخ ۴/۱۰/۸۸ تا ۲۱/۱۲/۸۸ را در بازداشت میگذراند. اما این نیز پایانی بر بازداشتهای سریالی او نبوده و بار دیگر در تاریخ ۱۵/۱/۸۹ و این بار به دلیل مصاحبه با رسانههای خبری خارج از کشور بازداشت شده و تا تاریخ ۱۵/۷/۸۹ در این وضعیت نگهداری میشود.
اما در جریان یورشی دیگر به منزل آقای صادقی به منظور بازداشت وی، مادر بیمارشان دچار حمله قلبی شده که متاسفانه چهار روز بعد منجر به فوت ایشان در اوایل آذر ماه سال ۸۹ میشود.
در جریان این بازداشتها و بازجوییهای پیاپی، پرونده به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران فرستاده شده که در این شعبه به ریاست قاضی پیرعباسی حکم به ۶ سال حبس تعذیری صادر میشود و در ادامه در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر، حکم به یک سال کاهش مییابد.
به موجب این حکم، در تاریخ ۱۱/۹/۸۹ محکومیت آرش صادقی در بند ۲۰۹ زندان اوین آغاز میشود و به دلیل اعتصاب غذای ایشان در اعتراض به نگهداری در این بند، در تاریخ ۱/۱۰/۸۹ وی را به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل کرده و تا تاریخ ۲۳/۹/۹۰ که زمان آزادی او بود در همین بند نگهداری میشود. این در حالی است که دوران بازداشت او جز دوران محکومیتش به حساب نیامده و با وجود اینکه حدود یک سال بازداشت _ تقریبا برابر با میزان محکومیت _ به دلایل مختلف در پرونده مربوطه موجود بوده است اما یک سال محکومیت به صورت جداگانه لحاظ شده و وی را به صورت غیرقانونی در زندان نگه میدارند.
20نفر از زندانيان واحد دوم قزلحصار به انفرادي منتقل گرديدند
و همچنین مشكلات جدي زندانيان سياسي زن در اوين
شنبه شب 10 فروردين طي يورشي كه توسط نيروي انتظامي و حفاظت زندان قزلحصار به واحد دوم قزلحصار انجام شد، تعداد 20 نفر از زندانيان به سلولهاي انفرادي منتقل گرديدند.
زندانيان انتقالي به سلولهاي انفرادي با ضرب وشتم زيادي مواجه شده اند و در داخل سلولها به نفرات دست بند و پا بند زده و در مواردي نيز آنان را آويزان كرده اند.اسامي سه نفر از زندانيان عادي كه هم اكنون تحت فشارهاي زندانبانان قرار دارند، عبارتند از :مصطفي غلامي، فرزاد شرقي، سعيد و حمزه
همچنین زندانيان سياسي زن محبوس در زندان اوين از مشكلات جدي محل استقرار و شرايط خاص زندان رنج ميبرند. بقول خود زندانيان كه اكثرا بدون هيچ گناهي دستگير و به آنان حبسهاي مختلف داده شده، مقامات امنيتي آنان را به مرگ گرفته اند تا به تب راضي شوند.
بهمين دليل بعضاً بطور قطره چكاني حتي به بعضي از افراد مرخصي داده ميشود و يا بعضاً امورات پزشكي آنان كه توسط خانواده هايشان پيگيري ميشود، دنبال ميگردد. اما وضعيت استقراري آنان در يك محيط تنگ و بدون هواخوري درست و حسابي است. مقامات زندان يك قطعه كوچك را بعنوان محل هواخوري به بند زنان سياسي باز گذاشته اند كه در واقع جزئي از بند است و بعنوان حياط خلوت بند محسوب ميشود.
اين زندانيان حتي از داشتن ارتباط تلفني كه حق هر زنداني است محروم هستند و بيش از دو سال است كه هيچ ارتباط تلفني نميتوانند با خانواده هايشان داشته باشند. زندانيان ميگويند حرف اصلي اين است كه ما هيچكدام اصلاً نبايستي در زندان باشيم، اما هيچكس پاسخگوي شرايط و وضعيت آنان نيست.
اشتراک در:
پستها (Atom)