۱۳۹۳ مرداد ۱۰, جمعه

دشمنی و عداوت جمهوری اسلامی با خانواده 50 میلیونی کارگران تمامی ندارد!!!

خبری از گوهر دشت :

دشمنی و عداوت جمهوری اسلامی با</p>خانواده 50 میلیونی کارگران تمامی ندارد!!!

شاهرخ زمانی فعال کارگری، توسط یک معتاد که با نقشه قبلی عوامل اطلاعات تحریک
شده بود مورد حمله قرار گرفت !!! معتاد حمله کننده به شاهرخ متهم به جاسوسی و فروش
اطلاعات طبقه بندی شده نظامی ایران به کشورهای غربی است که به وسیله اداره
اطلاعات، معتاد به شیشه شده است و اطلاعات با این اهرم فشار از او برای مقاصد
جاسوسی و تحریکات لازم در زندان استفاده می کند.

حکومت سرمایه داری در زندان نیز دست از آزار و اذیت کارگران برنمی دارد ،
بدنبال مقاومت و مبارزه شاهرخ زمانی بعنوان دبیر شورای سالن سیاسی در مقابله با
تخریب کتابخانه و دستگاه های پارازیت انداز و دیگر خواسته های قانونی در برابر
زورگویی ها و قانون شکنی ها نیروهای اداره اطلاعات و قوه قضائیه، ابتدا مدتی به
همراه رسول بداقی به انفرادی و  سپس به
زندان قزل حصار تبعید شد، در این مدت شورایی انقلابی انتخابی زندانیان سیاسی سالن
12 که زندانیان توانسته بودند خارج از اختیار اداره اطلاعات بطور ازادانه
نمایندگان خود را انتخاب کنند، منحل و شورایی مورد پسند اطلاعات و گوش به فرمان
امرا و روسا با همیاری ستون پنجمی های اصلاح طلبان تشکیل شد. که در همکاری با
مسئولین حکومت تمامی دست آورد های قبلی مانند نزدن پا بند و دست بند و نپوشیدن
لباس زندان و برگرداندن بیماران بدون در مان از بیمارستان ، و غیره را که از دست
آورد های شورای نمایندگان قبلی زندانیان بود به حراج گذاشته و از دست داد، شورای
جدید چنان در دستان ماموران نرم و دست آموز هستند که ماموران به راحتی زندانیان را
همه گونه مورد آزار قرار می دهند و شورای جدید هیچ گونه اعتراضی نمی کند و تنها به
پادو اداره اطلاعات در دادن گزارش و پیاده کردن نقشه های ماموران علیه زندانیان
تبدیل شده است، از جمله در مقابل ضرب و شتم چندین باره  پیر مرد 85 ساله حسن طفاح و محمد ابیات جوان
دانشجو و تشدید پارازیت ها همچنین کمتر کردن جیره ی غذایی و اضافه کردن هر روزه
تعداد زندانیان در حالی که نهایت ظرفیت این سالن 80 نفر است هم اکنون بیش از 250
نفر نگهداری می شود با توجه به خصلت ذاتی جناح های مختلف جمهوری اسلامی از اصولگرا
گرفته تا میانه رو و اصلاح طلبش که همگی با هرگونه انتخابات آزاد و فعالیت مردمی و
متشکل دشمنی می کنند معلوم می شود که چرا ماموران با همکاری برخی از زندانیان
اصلاح طلب تلاش می کردند به هر قیمتی شده شورای نمایندگان قبلی را به انحلال
بکشاند،ناتوانی شورای جدید به جای رسیده است که شورای قبلی در اذهان زندانیان به
اسطوره و سمبل مقاومت تبدیل شده است چرا که شورای قبلی با برنامه ریزی و استفاده
از قدرت جمعی همه ای زندانیان توانسته بود دست آوردهای ملموس و عینی که زندانیان
یک به یک از آنها منتفع شده بودند، کسب کند، در برخی موراد ماموران و مسئولین
زندان را مجبور به رعایت قوانین بکننددر نتیجه اندکی از ظلم و ستم کاسته شده و
زندان جهنمی گوهر دشت اندکی قابل تحمل شده بود، هر چند همه از پروژه مشترک اداره
اطلاعات ، دیگر مسئولین زندان و مهره های مهم زندانیان اصلاح طلب اطلاع دارید، اما
برای روشنتر شدن به صورت مختصری از آن را که نمونه بسیار کوچک شده نقشه ها و طرح
های است که جمهوری اسلامی طی 36 سال عمر خود مانند آن را در سطح کل کشور علیه مردم
بار ها به اجراء گذاشته است، بیان میکنم :

( حدود 10 ماه قبل رشته کنترل و منهدسی انتخابات نماینده زندانیان از دست
اداره اطلاعات زندان و مسئولین خارج شد و زندانیان توانستند نمایندگان مورد نظر
خود را انتخاب کنند، در نتیجه سه نفر از زندانیان سیاسی آزادیخواه با نام های سمکو
خلقتی ، خالد حردانی و شاهرخ زمانی  انتخاب
شدند آنها توانستند طی 5 ماه فعالیت مسئولین و ماموران عالی رتبه را مجبور به  رعایت برخی از قوانین و آیین نامه ها کنند از
جمله زدن پا بند ، دست بند و پوشیدن لباس زندان را از اجباری بودن خارج کردند و
همچنین موفقیت های در مورد زمان هواخوری ، ملاقات ها ، شکایت از ماموران خاطی،
ارسال نامه ها به موقع و تعقیب نتایج آنها ، پیگیری برای بهداشت و درمان در بهداری
و اعزام سریعتر بیماران به بیمارستان و ... را کسب کنند اما برای همه ی مردم طی 36
سال عمر ننگین جمهوری اسلامی و در بررسی و کسب اخبار در رابطه با دسته ها و
گروههای اسلامی موجود مانند القائده ، حکومت طالبان در افغانستان،  داعش ، حکومت اسلامی کنونی افغانستان که وقتی
نتوانستند انتخابات را مهندسی کنند چه اتفاقاتی افتاده است  ، حکومت اسلامی عراق ، بوکوحرام ، اخوان المسلمین
، حزب الله لبنان ، حماس ، نوع جدید حکومت اسلامی در ترکیه که طی دوسال گذشته با
مردم چه رفتاری می کنند ، حکومت های اسلامی عربستان، قطر، لیبی ، یا تروریست های
چچنی و داغستانی و ... ثابت شده است هر حکومتی و گروه و هر دسته ای که دارای چنین
فلسفه و دیدگاه اسلامی باشد بدون هیچ شکی راسیست و ذاتا" دشمن انسانیت و دشمن
هر گونه فعالیت  انسانی به سود مردم است و
فعالیت های آزادیخواهانه و مردمی با ذات و هویت جمهوری اسلامی و ماموران اش که در
مکتب اسلامی تربیت شده اند قابل تحمل نیست این حکومت ها ، دستجات و گروهها دقیقا"
کپی برابر اصلی از حکومت های سرمایه داری مانند راسیست های کوکلاس کلان ها و اعضای
تی پارتی در آمریکا، نازی ها در آلمان ، پیراهن سیاه ها در اسپانیا ، فاشیست ها در
ایتالیا ،...، نئو نازیها در اکراین کنونی که با اتش زندن اتحادیه کارگری 36 کارگر
را زنده زنده سوزاندند درست مانند اسلافشان که در آلمان رایشتاگ را به آتش کشیدند
و در کوره های آدم سوزی انسانها را می سوزاندند  بر مبنای چنین تربیتی است که ماموران اداره
اطلاعات و مسئولین زندان گوهر دشت دست در دست زندانیان اصلاح طلب که هنوز بخشی از
جمهوری اسلامی هستند نقشه ای علیه زندانیان و شورای نمایندگی آنها به اجرا گذاشتند
نقشه فوق با نوشتن و امضا کردن یک طومار از طرف زندانیان اصلاح طلب با این مضمون
که "مسئولین محترم سازمان زندانها لطفا" ما را از زندانیان ضد انقلاب و امنیتی جدا کنید" این اصلاح طلبان که بدلیل دعوای جناحی
دررونی نظام جمهوری اسلامی به زندان افتاده اند خود را زندانی سیاسی می دانند بقیه
زندانیان را امنیتی قلمداد می کنند و اعتقاد دارند که خودشان حقشان نیست زندانی
شوند ولی بقیه باید زندانی شوند حتی روزنامه نگاران و نویسندگان و تمامی مسئولین
اصلاح طلبان در گفته ها و نوشته هایشان زندانیان غیر از اصلاح طلبان را زندانیان
امنیتی گفته یا می نویسند، از این بابت می توان نتیجه گرفت که اگر اصلاح طلبان حتی
قدرت مطلقه در حکومت ایران شوند باز هم زندانیان سیاسی آزاد نخواهند شد چون در
مورد زندانیان سیاسی میان اندیشه و افکار این ها با جناح اصول گرا صد در صد توافق
وجود دارد، به این دلیل است که در مبارزه میان زندانیان با ماموران همیشه اصلاح
طلبان زندانی در صف زندانبانان قرار گرفته و به شکل های تحریک کننده ، گزارش دهنده
، جاسوس و حتی سرکوب کننده به ماموران کمک کردند در مورد بند 350 اوین نیز انها به
صورت نا محسوس در صف سرکوب کنندگان قرار داشتند و در ماست مالی کردن موضوع بعد از
اتمام سرکوب نیز از ماموران به شکل های مختلف حمایت می کردند، خوانندگان این متن
می توانند از این پس برای شناختن روزنامه نگاران و نوسیندگان و سخنرانان را با این
معیار شناسایی کنند و بدانند او در کدام صف قراردارد آیا در صف مردم و ازادیخواهان
قرار دارد یا با تمامی تبلیغات و سخنان فریب کارانه اش در صف جمهوری اسلامی بوده به
یکی از جناح های جمهوری اسلامی تعلق دارد آن معیار روشن و شفاف این است
" هر کسی در سخرانی یا نوشته اش زندانیان سیاسی را به دو بخش سیاسی و بخش
دیگر را به نام زندانی امنیتی نام ببرد او در صف جمهوری اسلامی علیه مردم قرار
دارد " این معیار را هرگز فراموش نکنید.

طوماری که زندانیان سیاسی اصلاح طلب علیه زندانیان سیاسی غیر اصلاح طلب تهیه
کرده بودند به اداره اطلاعات داده شد و آنها بخش دوم نقشه خود را با انتقال سمکو
خلقتی به زندان اوین و شاهرخ زمانی به زندان قزل حصار و تنها گذاشتن خالد حردانی
اجرا کردند و در خبر ها حتما" خواندید که در یورش به بند 350 اوین با سمکو
خلقتی چگونه رفتار کردند و از اخبار انتقال شاهرخ زمانی به قزل حصار، اعتصاب غذای  او و اینکه با حمایت های جهانی و اعتراضات
میلیونی کارگران و انقلابیون داخلی و جهانی در مقابل شاهرخ زمانی شکست را
موقتا" پذیرفتند و او را دوباره به سالن 12 گوهر دشت بر گرداندند ولی همچنان
در پی ازار و اذیت او هستند ، مردم ایران طی 36 سال عمر ننگین جمهوری اسلامی
هزاران بار نقشه های این چنینی را که علیه مردم توسط نیروهای حکومت اسلامی به اجرا
گذاشته شده اند تجربه کرده و تجربه می کنند نقشه های پلید و ضد انسانی علیه مردم و
کارگران بخشی از فلسفه وجودی و ممذوج شده با ذات جمهوری اسلامی است که فقط با
نابودی این نظام ضد کارگری و ضد انسانی می توان از شر آن نقشه ها خلاص شد. )

شاهرخ زمانی وقتی به زندان قزل حصار تبعید شد با 47 روز اعتصاب غذا و اعتراضات
میلیونی کارگران جهان به حمایت از وی و تجمع کارگران سندیکای در مقابل زندان قزل
حصار و تجمع های کارگران و فعالین کارگری در سنندج و دیگر شهر ها و همچنین حمایت
های احزاب و سازمانهای انقلابی ایران و جهان و نهادهای مردمی جهان باعث عقب نشینی
مسئولین زندان شده و انها مجبور به بر گرداندن وی به سالن 12 سیاسی زندان گوهر دشت
شدند . اما کینه و نفرت نوکران میلیادرهای دزد ، هزاران میلیاردی بقدری از کارگران
و بخصوص شاهرخ زمانی است که در یک اقدام جدید عوامل اطلاعات برای جبران شکست های
خود در مقابل حمایت های قدرت مند کارگران از شاهرخ از یک زندانی متهم به فروش
اطلاعات به غرب که معتاد نیز است و به تازگی مورد لطف سربازان گمنام امام زمان
قرار گرفته و حکم حبس عبدش را به ده سال و در هر ماه 15 تا 20 روز را به مرخصی می
رود مورد استفاده قرار می دهند و با تحریک این عامل که 4 روز پیش به شاهرخ هجوم
برده و او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد. فرد ضارب مورد خشم بقیه زندانیان  سیاسی قرار گرفت که با وساطت خود شاهرخ زمانی
از شدت اختلافات و درگیری جلو گیری به عمل آمد، تا اطلاعات به خواست و هدف خود از
نقشه رذیلانه اش دست نیابد همان کاری را که اطلاعات در تبریز از طریق ارازل و
اوباش نادان یک بار موفق به پرونده سازی بر پایه شهادت دروغ در زندان تبریز علیه
شاهرخ شده بود که می خواست یک بار دیگر 
نقشه فوق را ابن بار در زندان گوهر دشت تکرار کند که فعلا" با هشیاری
شاهرخ و دیگر زندانیان سیاسی موفق نشده است، از طرف دیگر ماموران اطلاعات این دزدان
گمنام امام زمانی می خواهند با ایجاد چنین درگیری ها از طریق عوامل خود ضمن ساختن
پرونده های جدید علیه زندانیان مبارز بهانه ی برای ایجاد در گیری در زندان که
بهانه ی برای هجوم سازمانیافته ماموران به زندانیان از نوع یورشی که در بند 350
زندان اوین مرتکب شدن زمینه سازی کنند، افشای چنین نقشه ها و توطئه های ماموران
نظام و سربازان گمنام امام زمان که تمامی ثروت کشور امام زمانی را دزدیده و تصرف
کردند وظیفه انقلابی یک به یک مردم و فعالین است، هر چند که ماموران برای جلوگیری
از افشا شدن عوامل حکومت امام زمانی که همگی بدون شک غارت گر و دزد هستند و مانند
خامنه ای و دیگر سران حکومت امام زمانی پول های مردم را در بانک های خارجی به نام
خود و خانواده هایشان گذاشته اند هر روز توطئه های جدیدی به اجرا می گذارند، باید
دقت کرد که افشای این توطئه ها وظیفه ضروری و اولیه تمامی نیروهای انقلابی ، کارگران
، فعالین کارگری و جوانان و مردم مبارز و ازادیخواه کل ایران است .)

دشمنان طبقه 50 میلیونی کارگران ایران بقدری ذلیل و زبون شده اند که در دفاع
از غارت گران ثروت های ملی و مقابله با انزجار 77 میلیونی مردم چاره ای جز استفاده
از این زندانیانی که تبدیل به طفیلی و متعاد و بدبخت شده اند، ندارند .

کارگران باید در دفاع از نان ، مسکن ، کار و امنیت شغلی و همچنین در دفاع از
آزادی فعالیت قانونی و حق اعتصاب و حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری به عنوان تنها
وسیله تامین ممکن شدن مطالبات فوق و همچنین جلو گیری از دستگیری ، محاکمه ، زندانی
کردن،  شکنجه روحی و جسمی و اذیت و ازار
نمایندگان خود با اتحاد و مبارزه یک پارچه دفاع کنند، همانگونه که طی 4 ماه گذشته
از شاهرخ زمانی دفاع کردند و البته این بار بیشتر ، متحدانه تر و گسترده تر از قبل
وارد میدان دفاع شوند چرا که چاره 99 در صد ستمدیدگان علیه غارتگری یک در صدی:

 فقط و فقط وحدت و تشکیلات است .

وضعیت رضا بحرانی است!- تعلل مسئولین امنیتی و قضایی در رسیدگی به وضعیت رضا شهابی

۴۵ روز از اعتصاب غذای رضا شهابی می گذرد. وی علیرغم فشار جسمی و روحی هنوز در اعتصاب غذا به سر می برد. مسئولین امنیتی آشکارا تلاش کرده اند که با وارد آوردن فشارهای عصبی به رضا شرایط را برای وی دشوارتر نمایند. در همین راستا آنان با وجودی که می دانند رضا بعد از ۴۵ روز اعتصاب غذا از نظر جسمی بسیار ضعیف تر شده است، علی رغم انتقال او به بیمارستان، او را با دستبند به تخت بسته اند که باعث تشدید فشار روحی و جسمی بر وی شده است. رضا حتی برای استفاده از دستشویی بایستی ساعتها منتظر بماند تا دژبان به اتاق او بیاید و دستبند را باز کند تا او بتواند به دستشویی برود. همچنین بستن وی با دستبند باعث شده است که وی با وجود ناراحتی گردن و کمر ساعتهای طولانی در یک وضعیت بماند که برای وی از نظر جسمی بسیار اذیت کننده است. فشار خون او بین ۹ و۱۰ در نوسان است. ادامه این شرایط ضدانسانی و توهین آمیز، و ندادن حق ملاقات به اعضای خانواده، باعث شده است که رضا اعتصاب غذای خود را ادامه بدهد که وضعیت سلامت وی را بحرانی تر خواهد کرد.
کمیته دفاع از رضا شهابی ادامه اعتصاب غذای رضا را برای وی از نظر جسمی بسیار خطرناک دانسته و مسئولیت جان رضا را کاملا بر عهده مسئولین امنیتی و قضایی می داند و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط رضا شهابی از زندان و فراهم نمودن شرایط مناسب برای ادامه درمان وی می باشد. تا دستیابی به این مطالبات به کارزارهای حمایت از رضا شهابی ادامه دهیم.

کمیته ی دفاع از رضا شهابی - ۲۴ تیرماه ١٣٩٣

شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی، آقای محمود صالحی: ٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢

زندانی سیاسی آزاد باید گردد

Foto

اجرای حکم اعدام تا مرگ يک زندانی دو ساعت طول کشيد


۱۳۹۳/۰۵/۰۳
مراحل اعدام جوزف وود، زندانی محکوم به مرگ در ايالت آريزونا آمريکا پس از تزريق مواد سمی دو ساعت طول کشيد.
Foto: ‎اجرای حکم اعدام تا مرگ يک زندانی دو ساعت طول کشيد
۱۳۹۳/۰۵/۰۳
مراحل اعدام جوزف وود، زندانی محکوم به مرگ در ايالت آريزونا آمريکا پس از تزريق مواد سمی دو ساعت طول کشيد.

خبرگزاری سی ان ان در گزارشی نوشته است خبرنگارانی که روز چهارشنبه در محل اعدام او حاضر بودند گفته اند برايشان سخت بوده که شاهد مرگ او باشند. حکم اعدام با تزريق دو داروی مرگ آور انجام شد. 

 اين خبرنگاران که انتظار داشتند مرگ از طريق تزريق کشنده، آسان و بدون درد باشد گفته اند جان دادن او خيلی طول کشيد تا اينکه در پايان آنطور که تروی هايد يکی از خبرنگاران توصيف کرده است آخرين نفس جوزف وود مانند «ماهی بود که از آب روی ساحل افتاده باشد.»  

مرگ تدريجی جوزف وود بحث های تازه ای را در باره نحوه اجرای حکم اعدام  با داروهای سمی جديد در اين ايالت برانگيخته است.  وکيل جوزف وود می گويد عدام او با دارو های جديد «مصداقی از مجازات بی رحمانه و نامتعارف و نقض حقوق او بر اساس قانون اساسی آمريکا است.»

به نوشته سایت پولتیکو، جان مک کین، سناتور ارشد آمریکایی از آریزونا، این اعدام را شکنجه خواند.

جوزف وود ۲۵ سال پيش به جرم کشتن دوست دختر و پدرش به مرگ محکوم شده بود و حکم او روز چهارشنبه ۲۳ ژوئيه در زندان فلورانس آريزونا اجرا شد.
 
دايره اجرای احکام بعد از خواندن گزارش اعدام در بيانيه ای گفته است هفت بار از «بيهوشی عميق» وی در طول مرگ که از ساعت ۱:۵۲ بعد از ظهر تا ۳:۴۹ بعداز ظهر طول کشيده اطمينان حاصل شده است.  اين تزريق مرکب از دو ماده شيمايی سمی است که اخيرا به عنوان داروی تازه و جايگزين داروهای قديمی استفاده می شود. 

وکلای جوزف وود در حين اجرای حکم و بدنبال طولانی شدن آن درخواست يک حکم اضطراری برای متوقف کردن اعدام و نجات او شدند. آنها در اين نامه نوشته اند:«مراحل اعدام طولانی است، محکوم بيش از يک ساعت است که در حال نفس زدن است. اين، نقض متمم هشتم قانون اساسی برای تضمين مجازات عادلانه و عاری از بيرحمی است.»

واکنش مقامات ایالت آريزونا

جن بروئرفرماندار آريزونا، ضمن ابراز نگرانی نسبت به طولانی شدن اجرای حکم، اظهارات کارشناسی اجرای احکام را تاييد کرده است. وی در بيانيه ای گفته است: «بر اساس گفته های شاهدان عينی و گزارش های پزشکی، مرگ زندانی جوزف وود به شيوه خلاف قانون اجرا نشده است.» خانم بروئر گفته است بی رحمی او نسبت به قربانيانش بسيار شديدتر بوده است. 

وکلای جوزف وود با رد ادعای مقامات دولتی ايالت آريزونا، خواستار تحقيقات مستقل و غيردولتی شدند. در همين حال يک قاضی فدرال دستور داده تمام شواهد فيزيکی مربوط به اجرای حکم اعدام آقای وود ضبط و نگه داری شوند. 

اعتراض به داروی جديد مرگ آور 

بدنبال استفاده از يک داروی ترکيبی جديد برای اجرای حکم اعدام درايالت های ديگر آمريکا، اعتراض ها بر نوع داروی مرگ آور متمرکز شده است. 

يکی از وکلای آقای وود گفته است: «به نظر می رسد آريزونا هم به آن دسته از ايالت ها پيوسته که يک فرمول جديد را روی محکومان به آزمايش می گذارند. اين روش هراس انگيز به آسانی قابل اجتناب است.»

اتحاديه آزادی های مدنی آمريکا نيز با ابراز خشم از اين رويداد گفته است:«وقت آن رسيده تا مقامات دولتی آريزونا اذعان کنند استفاده از اين داروهای مرگ آور غيرقابل اعتماد و محکوم به شکست است.»

اين اتحاديه از مقامات آريزونا و ساير ايالت ها خواسته است يا قابل اعتماد بودن دارو را ثابت کنند و يا اعدام ها را متوقف کنند.
از رایو فردا‎
خبرگزاری سی ان ان در گزارشی نوشته است خبرنگارانی که روز چهارشنبه در محل اعدام او حاضر بودند گفته اند برايشان سخت بوده که شاهد مرگ او باشند. حکم اعدام با تزريق دو داروی مرگ آور انجام شد. 

اين خبرنگاران که انتظار داشتند مرگ از طريق تزريق کشنده، آسان و بدون درد باشد گفته اند جان دادن او خيلی طول کشيد تا اينکه در پايان آنطور که تروی هايد يکی از خبرنگاران توصيف کرده است آخرين نفس جوزف وود مانند «ماهی بود که از آب روی ساحل افتاده باشد.» 

مرگ تدريجی جوزف وود بحث های تازه ای را در باره نحوه اجرای حکم اعدام با داروهای سمی جديد در اين ايالت برانگيخته است. وکيل جوزف وود می گويد عدام او با دارو های جديد «مصداقی از مجازات بی رحمانه و نامتعارف و نقض حقوق او بر اساس قانون اساسی آمريکا است.»

به نوشته سایت پولتیکو، جان مک کین، سناتور ارشد آمریکایی از آریزونا، این اعدام را شکنجه خواند.

جوزف وود ۲۵ سال پيش به جرم کشتن دوست دختر و پدرش به مرگ محکوم شده بود و حکم او روز چهارشنبه ۲۳ ژوئيه در زندان فلورانس آريزونا اجرا شد.

دايره اجرای احکام بعد از خواندن گزارش اعدام در بيانيه ای گفته است هفت بار از «بيهوشی عميق» وی در طول مرگ که از ساعت ۱:۵۲ بعد از ظهر تا ۳:۴۹ بعداز ظهر طول کشيده اطمينان حاصل شده است. اين تزريق مرکب از دو ماده شيمايی سمی است که اخيرا به عنوان داروی تازه و جايگزين داروهای قديمی استفاده می شود. 

وکلای جوزف وود در حين اجرای حکم و بدنبال طولانی شدن آن درخواست يک حکم اضطراری برای متوقف کردن اعدام و نجات او شدند. آنها در اين نامه نوشته اند:«مراحل اعدام طولانی است، محکوم بيش از يک ساعت است که در حال نفس زدن است. اين، نقض متمم هشتم قانون اساسی برای تضمين مجازات عادلانه و عاری از بيرحمی است.»

واکنش مقامات ایالت آريزونا

جن بروئرفرماندار آريزونا، ضمن ابراز نگرانی نسبت به طولانی شدن اجرای حکم، اظهارات کارشناسی اجرای احکام را تاييد کرده است. وی در بيانيه ای گفته است: «بر اساس گفته های شاهدان عينی و گزارش های پزشکی، مرگ زندانی جوزف وود به شيوه خلاف قانون اجرا نشده است.» خانم بروئر گفته است بی رحمی او نسبت به قربانيانش بسيار شديدتر بوده است. 

وکلای جوزف وود با رد ادعای مقامات دولتی ايالت آريزونا، خواستار تحقيقات مستقل و غيردولتی شدند. در همين حال يک قاضی فدرال دستور داده تمام شواهد فيزيکی مربوط به اجرای حکم اعدام آقای وود ضبط و نگه داری شوند. 

اعتراض به داروی جديد مرگ آور 

بدنبال استفاده از يک داروی ترکيبی جديد برای اجرای حکم اعدام درايالت های ديگر آمريکا، اعتراض ها بر نوع داروی مرگ آور متمرکز شده است. 

يکی از وکلای آقای وود گفته است: «به نظر می رسد آريزونا هم به آن دسته از ايالت ها پيوسته که يک فرمول جديد را روی محکومان به آزمايش می گذارند. اين روش هراس انگيز به آسانی قابل اجتناب است.»

اتحاديه آزادی های مدنی آمريکا نيز با ابراز خشم از اين رويداد گفته است:«وقت آن رسيده تا مقامات دولتی آريزونا اذعان کنند استفاده از اين داروهای مرگ آور غيرقابل اعتماد و محکوم به شکست است.»

اين اتحاديه از مقامات آريزونا و ساير ايالت ها خواسته است يا قابل اعتماد بودن دارو را ثابت کنند و يا اعدام ها را متوقف کنند.

گزارشگران بدون مرز: صبا آذرپیک به شدت تحت فشار است


سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه ای به بازداشت روزنامه نگاران ایرانی و خارجی در ایران در ماههای اخیر واکنش نشان داده و نوشته است: "از میان ۶۵ روزنامه نگار و وب نگار بازداشت شده در ایران ۱۰ نفر از آنها زن هستند و جمهوری اسلامی ایران بزرگترین زندان جهان برای روزنامه نگاران و وب نگاران زن است."
صبا آذرپیک، یکی از روزنامه نگاران زن ایرانی است که در هفتم خردادماه دستگیر شده بیش از ۶۰ روز از بازداشت او می گذرد.
Foto: ‎گزارشگران بدون مرز: صبا آذرپیک به شدت تحت فشار است
سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه ای به بازداشت روزنامه نگاران ایرانی و خارجی در ایران در ماههای اخیر واکنش نشان داده و نوشته است: "از میان ۶۵ روزنامه نگار و وب نگار بازداشت شده در ایران ۱۰ نفر از آنها زن هستند و جمهوری اسلامی ایران بزرگترین زندان جهان برای روزنامه نگاران و وب نگاران زن است."
صبا آذرپیک، یکی از روزنامه نگاران زن ایرانی است که در هفتم خردادماه دستگیر شده بیش از ۶۰ روز از بازداشت او می گذرد.
سازمان گزارشگران بدون مرز با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت خانم آذرپیک در بخشی از این بیانیه آورده است که او "در ارتباط با تهیه گزارش تحقیقی درباره رسانه های امنیتی هدایت و حمایت شده از سوی سپاه پاسداران و ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده و به شدت تحت فشار قرار دارد."
در بیانیه این سازمان ایران به نقض قوانین ملی و بین المللی ناظر بر حقوق بشر متهم شده و آمده است که خانم آذرپیک در بازداشتگاهی مخفی و در انزوای کامل نگهداری می شود: "در فرصت دیدار کوتاهی که به خانواده در روز محاکمه داده شده، وضعیت روحی و جسمی این روزنامه نگار تکان دهنده اعلام شده است."
رضا معینی مسئول بخش افغانستان، ایران و تاجیکستان سازمان گزارشگران بدون مرز در این مورد می گوید: "دستگاه قضایی با همدستی سپاه پاسداران و ماموران وزارت اطلاعات حقوق روزنامه نگاران و وب نگاران را پایمال می کند. وعده های حسن روحانی، رئیس جمهور ایران نیز برای گشایش در عرصه آزادی بیان و رسانه سر و صدا به راه انداخت، اما سکوت او در عمل تسهیل کننده سرکوب آزادی اطلاع رسانی است."
بازداشت خبرنگار واشنگتن پست
در بخش دیگری از بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز به بازداشت سه روزنامه نگار آمریکایی و ایرانی در تهران پراخته شده است.
جیسون رضاییان، خبرنگار واشنگتن پست در ایران، یگانه صالحی همسر آقای رضایی که با نشریه انگلیسی زبان نشنال در امارت متحده عربی کار می کرد و یک عکاس خبرنگار مستقل با ملیت آمریکایی که خانواده وی خواهان انتشار نام او نیستند از جمله بازداشت شدگان در تاریخ ۳۰ تیرماه سال جاری هستند.
با گذشت یک هفته از بازداشت این افراد، هنوز علت بازداشت و نهاد بازداشت کننده و محل بازداشت آنها مشخص نیست.
سازمان گزارشگران بدون مرز با محکوم کردن این اقدام، آن را "نقض صریح قوانین ملی و بین المللی از سوی مقامات مسئول ایران" دانسته است.
اجرای احکام زندان
در بخشی از این بیانیه با اشاره به اجرای حکم زندان تعدادی از روزنامه نگاران ایرانی آمده است: "ساجده عرب سرخی روزنامه‌نگار و وب‌نگار در پی احضار از سوی دادسرای مستقر در زندان اوین، ۲۷ تیرماه برای سپری کردن مدت محکومیت یک ساله خود روانه زندان اوین شد. وی پس از بازگشت به کشور در شهریورماه ١٣٩٢ بارها از سوی اطلاعات سپاه پاسدران احضار و بازجویی شده بود. به گفته‌ مادرش، این روزنامه‌نگار به هنگام اقامتش در فرانسه به شکل غیابی محاکمه و به اتهام 'تبلیغ علیه نظام' به یک سال زندان محکوم شده بود. ساجده فرزند فضل‌الله عرب سرخی یکی از رهبران اصلاح‌طلب است که در پس از انتخابات بازداشت و زندانی شده بود."
پیش ازساجده عرب سرخی، مرضیه رسولی در تاریخ ١٧ تیر ماه برای تحمل دو سال زندان و ۵٠ ضربه شلاق به زندان اوین فراخوانده شده بود، در تاریخ ٢٩ خرداد، ریحانه طباطبایی روزنامه‌نگار سابق روزنامه شرق، برای سپری کردن شش ماه حبس خود و در تاریخ ١٧ خرداد، مهناز محمدی خبرنگار و مستندساز برای سپری کردن پنج سال محکومیت قطعی روانه زندان اوین شدند.
وب نگاران بازداشتی
در بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز همچنین آمده است: "رویا صابری نژاد نیکبخت با ملیت بریتانیایی و فریده شاهگلی با ملیت آلمانی دو فعال در شبکه های اجتماعی هستند که به دلیل فعالیت در این شبکه ها و نوشتن در فیسبوک بازداشت و به زندان محکوم شدند. تا امروز مقامات مسئول دولت‌های بریتانیا و آلمان در باره این شهروندان خود به شکل رسمی ابراز نظر نکرده‌اند."‎
سازمان گزارشگران بدون مرز با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت خانم آذرپیک در بخشی از این بیانیه آورده است که او "در ارتباط با تهیه گزارش تحقیقی درباره رسانه های امنیتی هدایت و حمایت شده از سوی سپاه پاسداران و ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده و به شدت تحت فشار قرار دارد."
در بیانیه این سازمان ایران به نقض قوانین ملی و بین المللی ناظر بر حقوق بشر متهم شده و آمده است که خانم آذرپیک در بازداشتگاهی مخفی و در انزوای کامل نگهداری می شود: "در فرصت دیدار کوتاهی که به خانواده در روز محاکمه داده شده، وضعیت روحی و جسمی این روزنامه نگار تکان دهنده اعلام شده است."
رضا معینی مسئول بخش افغانستان، ایران و تاجیکستان سازمان گزارشگران بدون مرز در این مورد می گوید: "دستگاه قضایی با همدستی سپاه پاسداران و ماموران وزارت اطلاعات حقوق روزنامه نگاران و وب نگاران را پایمال می کند. وعده های حسن روحانی، رئیس جمهور ایران نیز برای گشایش در عرصه آزادی بیان و رسانه سر و صدا به راه انداخت، اما سکوت او در عمل تسهیل کننده سرکوب آزادی اطلاع رسانی است."
بازداشت خبرنگار واشنگتن پست
در بخش دیگری از بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز به بازداشت سه روزنامه نگار آمریکایی و ایرانی در تهران پراخته شده است.
جیسون رضاییان، خبرنگار واشنگتن پست در ایران، یگانه صالحی همسر آقای رضایی که با نشریه انگلیسی زبان نشنال در امارت متحده عربی کار می کرد و یک عکاس خبرنگار مستقل با ملیت آمریکایی که خانواده وی خواهان انتشار نام او نیستند از جمله بازداشت شدگان در تاریخ ۳۰ تیرماه سال جاری هستند.
با گذشت یک هفته از بازداشت این افراد، هنوز علت بازداشت و نهاد بازداشت کننده و محل بازداشت آنها مشخص نیست.
سازمان گزارشگران بدون مرز با محکوم کردن این اقدام، آن را "نقض صریح قوانین ملی و بین المللی از سوی مقامات مسئول ایران" دانسته است.
اجرای احکام زندان
در بخشی از این بیانیه با اشاره به اجرای حکم زندان تعدادی از روزنامه نگاران ایرانی آمده است: "ساجده عرب سرخی روزنامه‌نگار و وب‌نگار در پی احضار از سوی دادسرای مستقر در زندان اوین، ۲۷ تیرماه برای سپری کردن مدت محکومیت یک ساله خود روانه زندان اوین شد. وی پس از بازگشت به کشور در شهریورماه ١٣٩٢ بارها از سوی اطلاعات سپاه پاسدران احضار و بازجویی شده بود. به گفته‌ مادرش، این روزنامه‌نگار به هنگام اقامتش در فرانسه به شکل غیابی محاکمه و به اتهام 'تبلیغ علیه نظام' به یک سال زندان محکوم شده بود. ساجده فرزند فضل‌الله عرب سرخی یکی از رهبران اصلاح‌طلب است که در پس از انتخابات بازداشت و زندانی شده بود."
پیش ازساجده عرب سرخی، مرضیه رسولی در تاریخ ١٧ تیر ماه برای تحمل دو سال زندان و ۵٠ ضربه شلاق به زندان اوین فراخوانده شده بود، در تاریخ ٢٩ خرداد، ریحانه طباطبایی روزنامه‌نگار سابق روزنامه شرق، برای سپری کردن شش ماه حبس خود و در تاریخ ١٧ خرداد، مهناز محمدی خبرنگار و مستندساز برای سپری کردن پنج سال محکومیت قطعی روانه زندان اوین شدند.
وب نگاران بازداشتی
در بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز همچنین آمده است: "رویا صابری نژاد نیکبخت با ملیت بریتانیایی و فریده شاهگلی با ملیت آلمانی دو فعال در شبکه های اجتماعی هستند که به دلیل فعالیت در این شبکه ها و نوشتن در فیسبوک بازداشت و به زندان محکوم شدند. تا امروز مقامات مسئول دولت‌های بریتانیا و آلمان در باره این شهروندان خود به شکل رسمی ابراز نظر نکرده‌اند."
Foto: ‎گزارشگران بدون مرز: صبا آذرپیک به شدت تحت فشار است
سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه ای به بازداشت روزنامه نگاران ایرانی و خارجی در ایران در ماههای اخیر واکنش نشان داده و نوشته است: "از میان ۶۵ روزنامه نگار و وب نگار بازداشت شده در ایران ۱۰ نفر از آنها زن هستند و جمهوری اسلامی ایران بزرگترین زندان جهان برای روزنامه نگاران و وب نگاران زن است."
صبا آذرپیک، یکی از روزنامه نگاران زن ایرانی است که در هفتم خردادماه دستگیر شده بیش از ۶۰ روز از بازداشت او می گذرد.
سازمان گزارشگران بدون مرز با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت خانم آذرپیک در بخشی از این بیانیه آورده است که او "در ارتباط با تهیه گزارش تحقیقی درباره رسانه های امنیتی هدایت و حمایت شده از سوی سپاه پاسداران و ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده و به شدت تحت فشار قرار دارد."
در بیانیه این سازمان ایران به نقض قوانین ملی و بین المللی ناظر بر حقوق بشر متهم شده و آمده است که خانم آذرپیک در بازداشتگاهی مخفی و در انزوای کامل نگهداری می شود: "در فرصت دیدار کوتاهی که به خانواده در روز محاکمه داده شده، وضعیت روحی و جسمی این روزنامه نگار تکان دهنده اعلام شده است."
رضا معینی مسئول بخش افغانستان، ایران و تاجیکستان سازمان گزارشگران بدون مرز در این مورد می گوید: "دستگاه قضایی با همدستی سپاه پاسداران و ماموران وزارت اطلاعات حقوق روزنامه نگاران و وب نگاران را پایمال می کند. وعده های حسن روحانی، رئیس جمهور ایران نیز برای گشایش در عرصه آزادی بیان و رسانه سر و صدا به راه انداخت، اما سکوت او در عمل تسهیل کننده سرکوب آزادی اطلاع رسانی است."
بازداشت خبرنگار واشنگتن پست
در بخش دیگری از بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز به بازداشت سه روزنامه نگار آمریکایی و ایرانی در تهران پراخته شده است.
جیسون رضاییان، خبرنگار واشنگتن پست در ایران، یگانه صالحی همسر آقای رضایی که با نشریه انگلیسی زبان نشنال در امارت متحده عربی کار می کرد و یک عکاس خبرنگار مستقل با ملیت آمریکایی که خانواده وی خواهان انتشار نام او نیستند از جمله بازداشت شدگان در تاریخ ۳۰ تیرماه سال جاری هستند.
با گذشت یک هفته از بازداشت این افراد، هنوز علت بازداشت و نهاد بازداشت کننده و محل بازداشت آنها مشخص نیست.
سازمان گزارشگران بدون مرز با محکوم کردن این اقدام، آن را "نقض صریح قوانین ملی و بین المللی از سوی مقامات مسئول ایران" دانسته است.
اجرای احکام زندان
در بخشی از این بیانیه با اشاره به اجرای حکم زندان تعدادی از روزنامه نگاران ایرانی آمده است: "ساجده عرب سرخی روزنامه‌نگار و وب‌نگار در پی احضار از سوی دادسرای مستقر در زندان اوین، ۲۷ تیرماه برای سپری کردن مدت محکومیت یک ساله خود روانه زندان اوین شد. وی پس از بازگشت به کشور در شهریورماه ١٣٩٢ بارها از سوی اطلاعات سپاه پاسدران احضار و بازجویی شده بود. به گفته‌ مادرش، این روزنامه‌نگار به هنگام اقامتش در فرانسه به شکل غیابی محاکمه و به اتهام 'تبلیغ علیه نظام' به یک سال زندان محکوم شده بود. ساجده فرزند فضل‌الله عرب سرخی یکی از رهبران اصلاح‌طلب است که در پس از انتخابات بازداشت و زندانی شده بود."
پیش ازساجده عرب سرخی، مرضیه رسولی در تاریخ ١٧ تیر ماه برای تحمل دو سال زندان و ۵٠ ضربه شلاق به زندان اوین فراخوانده شده بود، در تاریخ ٢٩ خرداد، ریحانه طباطبایی روزنامه‌نگار سابق روزنامه شرق، برای سپری کردن شش ماه حبس خود و در تاریخ ١٧ خرداد، مهناز محمدی خبرنگار و مستندساز برای سپری کردن پنج سال محکومیت قطعی روانه زندان اوین شدند.
وب نگاران بازداشتی
در بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز همچنین آمده است: "رویا صابری نژاد نیکبخت با ملیت بریتانیایی و فریده شاهگلی با ملیت آلمانی دو فعال در شبکه های اجتماعی هستند که به دلیل فعالیت در این شبکه ها و نوشتن در فیسبوک بازداشت و به زندان محکوم شدند. تا امروز مقامات مسئول دولت‌های بریتانیا و آلمان در باره این شهروندان خود به شکل رسمی ابراز نظر نکرده‌اند."‎

نحوه بازجويي و اعتراف گيري با استفاده از فشار و شكنجه هاي شديد جسمي و رواني توسط ماموران اطلاعات!



آخرين اخبار زندانيان عرب از درون زندان كارون اهواز!

بنا به گزارش هاي فعالان حقوق بشر از اهواز، روز جمعه ٢٧-٩-٢٠١٣ يكي از زندانيان محكوم به اعدام اهل شادگان( فلاحيه) - غازي عباسي به بازداشتگاه اطلاعات منتقل شد. بنا به اين گزارش مأمورين ، غازي عباسي را در ساعت ٣ ظهر روز جمعه همراه با بعضي وسائلش از جمله كتابي تحت عنوان " الأحرار" ودفتر ياداشتش را با خود برده و تا كنون هيچ خبري از او نيست.
شعبه 32 ديوان عالى كشور برياست قاضى رضا فرج اللّهى و مستشار سيد على اصغر لطيفى رستمى در تاريخ 25/11/1391 ( 13 فوريه 2013 ) شمسى حكم اعدام غازي عباسي همراه با سه تن بنام هاي عبدالرضا امير خنافره، عبد الامير مجدمي و جاسم مقدم پناه از فعالان عرب اهوازي از شهر شادگان به اتهام محاربه با خدا و إفساد في الارض و اقدام عليه امنيت ملي را تاييد نمود. اين أفراد پيشتر از سوى شعبه ١ دادگاه انقلاب اهواز ( قاضي علي فرهادوند در تاريخ ٤-٩-٢٠١٢ ) به اعدام محكوم شده اند و احكام تأييد شده آنها در تاريخ 13 جولاى 2013 به خانواده ها و محكومين ابلاغ شد. چندي پيش "غازي عباسي " همراه ديگر دوستانش طي نامه اي از نحوه بازجويي و اعتراف گيري با استفاده از فشار و شكنجه هاي شديد جسمي و رواني توسط ماموران اطلاعات توضيح دادند، در اين نامه احكام صادر را جائر و ناعادلانه توصيف كرده و از تمام سازمان هاي حقوق بشر بين المللي تقاضاي كمك فوري از طريق فشار بر قوه قضائيه جمهوري اسلامي ايران و جلوگيري از اجراي احكام صادره نمودند. كاترين آشتون نماينده عالي اتحاديه اروپا نيز با وخيم خواندن وضعيت اين فعالان عرب اهوازي إظهار داشت كه اتحاديه اروپا احكام اعدام صادره عليه فعالان عرب را از نزديك پيگيري مي كند. در اين راستا نيز،ديدبان حقوق بشر طي بيانيه مشترك با عفو بين الملل و مركز اسناد حقوق بشر ايران ، خواستار أعاده دادگاه مطابق با استاندار هاي بين المللي جهت محاكمه عادلانه و لغو احكام اعدام صادره شدند.

۱۳۹۳ مرداد ۹, پنجشنبه

امام زمان گفت دخترم حرام‌زاده است و بايد او را بكشم !

مدعي دريافت وحي، فرزند 6 ساله‌اش را كشت، اين مرد خيلي مصمم بوده و يك قرآن زير بغلش بود وی افزود، اين موضوع هم در شريعت من است كه كودك حرام‌زاده را بكشم.

اين مرد كه خود را پدر قرباني 6 ساله معرفي كرد، درباره علت قتل كودكش مدعي شد:«من «امام زمان» هستم، از تهران به همراه دخترم، ريحانه به جمكران و زيارت حضرت معصومه رفته بوديم، قصد داشتيم از آنجا به بروجرد، محل زندگي پدرم برويم كه در بين راه به من الهام شد كه دخترم حرام‌زاده است و بايد او را بكشم.»
.
- مدعي دريافت وحي

به گزارش «محبت نیوز» به نقل از اعتماد،  قتل دختر 6 ساله به دست پدرش در استان اراك، خبري بود كه ماموران 110 اين استان را در ساعت 10:50 صبح پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه به 2 كيلومتري شهرك اميركبير كشاند. اين خبر از طريق تماس كارگري در يكي از بيابان‌هاي نزديك اين شهرستان داده شده بود. اين حادثه در كيلومتر 45 جاده اراك ـ قم اتفاق افتاد.

مردي كه با پليس تماس گرفته بود در توضيحات خود گفت: كارگر يكي از زمين‌هاي اطراف اراك است كه حين كاركردن مردي را مشاهده كرده كه درحال دفن كردن جنازه‌يي خونين در بيابان‌هاي همانجا بوده است و پس از آن با يك دستگاه خودروي وانت پيكان از محل متواري شده است. با گزارش اين مرد، ماموران كلانتري «خيرآباد» در جريان قرار گرفتند و وانت پيكاني كه در طول مسير گزارش شده بود را رويت و ضمن توقف اين خودرو مرد 35 ساله‌يي به نام «جواد» را بازداشت كردند. با كشف جسد و تعيين صحت گزارش دريافتي نيز كارآگاهان اداره مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي استان مركزي به محله حادثه آمدند. در تحقيقات اوليه اين مرد بزه انتسابي را قبول كرده است.

پس از دستگيري اين مرد و شناسايي محل كشف جسد، اين مرد كه خود را پدر قرباني 6 ساله معرفي كرد، درباره علت قتل كودكش مدعي شد: «من «ولي‌عصر» هستم، از تهران به همراه دخترم، ريحانه به جمكران و زيارت حضرت معصومه رفته بوديم، قصد داشتيم از آنجا به بروجرد، محل زندگي پدرم برويم كه در بين راه به من الهام شد كه دخترم حرام‌زاده است و بايد او را بكشم.» اين پدر 35 ساله درباره چگونگي قتل دختر 6 ساله خود گفت: «ابتدا گلوي او را بريدم، ولي بعد از اينكه مشاهده كردم او دست و پا مي‌زند و براي اطمينان از حصول مرگ او با سنگ چندين ضربه به سرش زدم تا بالاخره صدايش قطع شد. بعد هم او را دفن كردم.»

ماموران در بازرسي از خودروي او موادمخدر از نوع شيشه كشف كردند. نخستين گمانه‌زني‌هاي پليس براين پايه شكل گرفته است كه اين فرد در پي توهم حاصل از مصرف موادمخدر دختر خود را به قتل رسانده است.

بنا به گفته ماموران حاضر در صحنه، آنها براي نجات كودك 6 ساله مقداري از خاك را كنار زدند تا اگر كودك هنوز زنده است او را نجات دهند ولي با سر تقريبا متلاشي شده او مواجه شدند. افراد حاضر در صحنه حادثه درباره اين پدر 36 ساله گفتند: «او كه قدي حدود 185 سانتي‌متر دارد، در نخستين مكالمه‌اش با مسوولان حاضر در محل گفت كه «بالاخره تمام كرده است يا نه؟!» اين مرد خيلي مصمم بوده و يك قرآن زير بغلش بود و مدام مي‌گفت من امام زمان هستم. مدتي قبل به ترياك و كراك اعتياد داشتم ولي به لطف خدا ترك كردم. اين موضوع هم در شريعت من است كه كودك حرام‌زاده را بكشم.»اين پدر درباره مادر بچه‌اش گفته، او به جرم زنا و قتل در زندان است.

به گفته شاهدين در محل حتي دستبندي به دست اين مرد 36 ساله زده نشده بود. جاي زخمي روي صورتش مشاهده مي‌شد كه خودش اعلام كرده بر اثر درگيري با پليس درگذشته ايجاد شده است.

دختران ۱۲ ساله هم وارد بازار سکس ایران شدند


بستگی دارد در کجای دنیا زندگی کنید. مجازات انجام این کار در بعضی کشورها مرگ است و سنگ‌سار و در برخی دیگر حتی قرارداد می‌نویسند و قانون کار حمایت می‌کند. اما آن‌چه مسلم است، روشی است برای اعمال خشونت علیه زنان.
.
هرچند در بسیاری از کشورها، قانونی است، اما خانواده‌ها دل خوشی از آن ندارند و نبود آن را آرزو دارند. اکثر دولت‌ها نیز در ظاهر هم که شده به دنبال کنترل شیوع این حرفه که گاهی نیز به عنوان «قدیمی‌ترین حرفه دنیا» نیز شناخته می‌شود، برنامه‌ریزی می‌کنند که به نظر می‌رسد، برنامه‌های سیاست‌مداران نیز راه به جایی نبرده است.

روسپی‌گری، تن‌فروشی یا فحشا، آمیزش جنسی در قبال درآمد است. شغلی که در ابتدایی‌ترین تمدن جهان نیز وجود داشته و در برهه‌ای از تاریخ، فاحشه‌ها در فرانسه جزو اقشار فرهیخته محسوب می‌شدند.

اما در دنیای امروز اکثر زنان و دخترانی که پا در این عرصه می‌گذارند، با انتخاب و رغبت خود دست به این کار نزده‌اند، چراکه بسیاری از این افراد، قربانیان خشونت‌های جسمی نیز هستند و از سوی مشتریان مورد ضرب و شتم نیز قرار می‌گیرند.

روسپی‌ها به شدت مستعد ابتلا به انواع بیماری‌های جسمی و روحی هستند، به طوری که قریب به اتفاق آن‌ها معتاد به مواد مخدر و دچار افسردگی و استرس هستند. امراضی هم‌چون ایدز و هپاتیت و بیماری‌های آمیزشی نیز به دلیل استفاده نکردن از کاندوم در رابطه‌ها، بیماری شایع در بین این افراد است.

اکثر تن‌فروشان، زنان و دختران فقیری هستند که از کشورهای جهان سوم به کشورهای صنعتی و پیش‌رفته قاچاق می‌شوند و سود سرشاری را به جیب باندها و مافیای قاچاق می‌ریزند. قاچاقی که از آن با نام برده‌داری جنسی و برده‌داری سفید نیز یاد می‌کنند.
.
.

سازمان ملل، 27 میلیون مورد قاچاق انسان در را جهان تایید کرده است که 56 درصد از این افراد از آسیا و مخصوصن چین و 10 درصد از کشورهای آمریکای لاتین و 9 درصد هم از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا قاچاق شده‌اند.

70 درصد زنانی که توسط قاچاق‌چیان به کشورهای صنعتی قاچاق می‌شوند، وارد صنعت سکس می‌شوند و به عنوان برده جنسی مورد استفاده قرار می‌گیرند. درآمد این تجارت در دنیا 42 میلیارد دلار است که بر اساس اعلام سازمان ملل متحد 50 درصد این درآمد به باندهای فعال در آمریکا تعلق می‌گیرد.

هم‌چنین زنان تایلندی و فیلیپینی به ژاپن و زنان سریلانکایی و پاکستانی به عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و زنان اکراینی و اروپای شرقی به غرب و امارات متحده قاچاق می‌شوند که نیمی از این قربانیان زیر 18 سال سن دارند.

دو کشور مکزیک و اسراییل هم مرکز اصلی ترانزیت موقت انسان هستند، به طوری که قربانیان از طریق این کشورها به کشورهای مقصد فرستاده می‌شوند.

روسپی‌ها که با وعده ازدواج، کار مناسب و یا اقامت در کشورهای پیش‌رفته تطمیع می‌شوند، تلاش زیادی برای رهایی از چنگال قاچاق‌چیان نمی‌کنند، چرا که در صورت انجام هر اقدامی با انواع تهدیدات روبه‌رو خواهند شد، بنابراین مجبورند برای مدت‌های مدید در اختیار باندها باشند.

.

همچنین این زنان مجبورند سفته‌هایی با ارقام سنگین در اختیار کارفرمایان خود قرار دهند که این امر مانع از آن می‌شود که روسپیان بتوانند به راحتی از منجلابی که در ان گرفتار شده‌اند، فرار کنند.

هم‌چنین اغلب زنان روسپی، قبل از این‌که به کشورهای مقصد منتقل شوند، آموزش روسپی‌گری دیده و پس از رسیدن به کشور مورد نظر به آپارتمان‌ها و کلوب‌های شبانه منتقل ‌شده و کار خود را آغاز می‌کنند و گاهی اوقات مجبورند که روزانه به 12 مرد سرویس بدهند.

با این حال که همه دولت‌ها می‌دانند که زنان در شبکه‌های مخوفی گرفتارند و هر روز مورد خشونت جسمی و جنسی قرار می‌گیرند، باز هم اقدامات جدی در راستای جلوگیری از گرفتار شدن انسان‌های جدید انجام نمی‌دهند، به طوری که آمریکا به عنوان بزرگ‌ترین واردکننده روسپی در دنیا، به ازای هر 800 قربانی قاچاق انسان، تنها یک نفر را در دادگاه محکوم می‌کند و نوع محکومیت نیز بسیار سبک بوده و محکومان پس از خروج از زندان دوباره به این تجارت روی می‌آورند.

دولت‌های بعضی از کشورها نیز خود به صورت مستقیم وارد صنعت سکس شده‌اند و از آن درآمد کسب می‌کنند، به طوری که در تایلند روسپی‌گری در 50 درصد موارد جنبه دولتی دارد.

هم‌چنین تندیسی هم در هلند به افتخار روسپیان جهان ساخته شده‌ است که بر روی این تندیس حک شده: «به کارگران جنسی سراسر جهان احترام بگذارید.»

در کشورهای نیوزیلند، سوییس، استرالیا، آرژانتین، بلژیک، برزیل، کانادا، اتریش، کاستاریکا، دانمارک، آلمان، ترکیه، ایتالیا، یونان و هلند روسپی‌گری آزاد و تحت پوشش قوانین ویژه‌ است. در انگلستان نیز روسپی‌گری آزاد است، اما تبلیغ آن در اماکن عمومی غیرقانونی محسوب می‌شود. در آمریکا هم به غیر از یک ایالت، روسپی‌گری ممنوع است.

هرچند کشیشان نیز به عنوان رهبران مذهبی، روسپی‌گری را «شیطان اجباری» معرفی کردند،  اما جامعه سنتی ایران هیچ روی خوشی به این موضوع نشان نداده و هم‌چنان تابو محسوب می‌شود.

تاریخ روسپی‌گری در ایران به زمان هخامنشایان بازمی‌گردد. حتا در دوران صفویان، محله‌ای به نام محله «لختی‌ها» وجود داشت که محل سکونت زنان روسپی محسوب می‌شد. هرچند که پس از انقلاب، بساط زنان خیابانی به ظاهر از سطح شهرها برچیده شد، اما روسپی‌گری و تجارت‌های وابسته به آن در ایران امروز هم رونق فراوانی دارد.
.


در ایران هیچ آمار رسمی درباره روسپی‌گری اعلام نشده، اما آمارهای ارایه شده از سوی کارشناسان و آسیب‌شناسان بسیار تکان‌دهنده است. بر این اساس سن روسپی‌گری در ایران به زیر 12 سال رسیده است و کارشناسان نسبت به روند افزایش قاچاق دختران ایرانی به کشورهای همسایه به خصوص امارات و پاکستان هشدار داده‌اند.

براساس تازه‌ترین تحقیقاتی که کارشناسان انجام داده‌اند، دخترانی با سن کم‌تر و تحصیلات بالاتر از گذشته وارد بازار کار جنسی می‌شوند. دیگر مانند گذشته روسپیان، افراد مهاجر نیستند، بلکه هر روسپی در شهر خود، اقدام به کسب درآمد می‌کند.

هم‌چنین نتایج تحقیق مورد نظر نشان می‌دهد که برعکس گذشته که روسپی‌گری بین دختران مجرد مرسوم بود، اکنون در بین زنان متاهل شایع شده و به شدت نیز رو به گسترش است.

البته علت‌های ارایه شده از سوی کارشناسان درباره افزایش آمار روسپی‌گری در ایران با یک‌دیگر متفاوت است، به طوری که سعید مدنی تحلیل‌گر مسایل اجتماعی معتقد است که در چند سال گذشته دخترکان 15 تا 20 ساله‌ای که دیگر بی‌سواد نیستند، نیازهای اولیه زندگی‌شان را با شغل اول تامین می‌کنند و تنها برای از بین بردن نابرابری‌های طبقاتی و تجربه برخورداری از امکانات دختران طبقه مرفه دست به این کار می‌زنند و وارد بازار کار جنسی می‌زنند.

اما بسیاری دیگر از جامعه‌شناسان معتقدند که عوامل اقتصادی و فقر، مهم‌ترین دلیلی است که باعث می‌شود زنان وارد این عرصه شوند. در کنار این موضوع تخریب نهاد خانواده، افزایش آمار طلاق و اعتیاد، بی‌کاری، ازدواج‌های اجباری، ناتوانی جنسی مردان و سرد مزاجی زنان، شیوع حس انتقام‌گیری از جامعه و افزایش خشونت‌های خانوادگی از دیگر علل افزایش تن‌فروشی در ایران ذکر شده است.

.

نتایج تحقیقات بر روی 120 دختر فراری که ناچار به تن‌فروشی شده‌اند نشان داده است که 53 درصد آن‌ها دارای پدر معتاد بوده و 47 درصد مورد آزار فیزیکی قرار گرفته‌اند. هم‌چنین 53 درصد پدران و 63 درصد مادران این دختران بی‌سواد و 20 درصد نیز فرزندان طلاق بوده‌اند.

کارشناسان با استناد به واقعیت‌های جامعه معتقدند که زنان روسپی فداییان جامعه هستند و این جامعه است که آن‌ها را به این منجلاب هدایت و در آن گرفتار کرده است. این افراد هم در چشم جامعه بد هستند و هم از دید سیاست‌مداران دور مانده‌اند و هیچ انگاشته می‌شوند، چرا که این افراد جزو معدود گروه‌های آسیب‌دیده هستند که با توجه به جمعیت‌شان، دولت تقریبن هیچ اقدام حمایتی از آن‌ها انجام نمی‌دهد.

در حال حاضر تنها متولی سامان‌دهی زنان خیابانی در کشور سازمان بهزیستی است که تنها 21 مرکز بازپروری زنان آسیب دیده در سراسر کشور دایر کرده است که به دلایل مختلف نیز زنان و دختران آسیب‌دیده از مراجعه به آن خودداری می‌کنند.

اما آن‌چه مسلم است، این است که هیچ زنی مایل نیست که وارد چرخه روسپی‌گری شود، بنابریان باید حساب زنان روسپی کاملن را از سایر گناه‌کاران و خاطیان جدا کرد، زیرا انگیزه آن‌ها ارضای امیال شهوانی خود نیست و به ناچار وارد این عرصه شده‌اند.

پس اصول انسانی و اخلاقی حکم می‌کند، برای درمان و برگرداندن این زنان به جامعه باید با دید باز اقدام کرد، چراکه با ادامه روند فعلی و ندیده گرفتن این زنان در جامعه، باید منتظر افزایش فساد، دختران فراری و عدم پای‌بندی مردان به کانون خانواده که افزایش طلاق را با خود به هم‌راه دارد، باشیم. 

قاضی گفت برخوردی می‌کنیم که دیگران هوس بازگشت نکنند


میردامادی: .« قاضی صلواتی در یکی از جلسات گفته بوده که برخوردی با تو می‌کنیم که دیگران خیال به کشور برگشتن نکنند.»

 .

به گزارش « محبت نیوز» سراج‌الدین میردامادی، روزنامه نگار اصلاح طلب پس از نزدیک به ۳ ماه بازداشت روز یکشنبه پنجم مرداد ماه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد.

به نقل از جرس، حسین میردامادی، پدر این روزنامه نگار با ابراز تاسف از صدور چنین حکم سنگینی به «جرس» می‌گوید: «سراج در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال و به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی به ۵ سال حبس تعزیری و در مجموع به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. علاوه بر آن ۵ سال محرومیت از فعالیت روزنامه نگاری و ۲ سال ممنوع الخروجی بعد از پایان حبس را به او داده‌اند.»

این استاد سابق دانشگاه با اشاره به برگزاری دادگاه غیر علنی می‌افزاید: «در ابتدا هم وکیل او را به دادگاه راه نمی‌دادند و وکیل با اصرار توانست وارد دادگاه شود بعد هم با تمسخر با لایحه وکیل برخورد کردند و متاسفانه بسیار دور از انتظار چنین حکمی را صادر کردند. حالا قرار است اعتراض به حکم دادگاه بدوی زده شود و امیدواریم در این حکم تجدید نظر شود.»

سراج الدین میردامادی در تیرماه ۹۲، بدنبال پیروزی حسن روحانی، از فرانسه به ایران بازگشت اما در‌‌ همان بدو ورود به ایران، پاسپورت او را ضبط کردند و حکم به ممنوع‌الخروجی او دادند. پس از آن احضار و بازجویی‌ها آغاز شد و در مجموع بیش از دویست ساعت توسط وزارت اطلاعات و سپاه بازجوی شد.

نخستین جلسه محاکمه سراج الدین میردامادی، در ۱۸ دی ماه ۹۲ برگزار و اتهام او تبلیغ علیه نظام اعلام شد. در ۲۰ اردیبهشت سال جاری به شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین احضار و پس از مراجعه بازداشت شد.

پس از اینکه در مرداد سال گذشته، حسن روحانی در جمع ایرانیان مقیم نیوریورک گفت: «این حق طبیعی هر ایرانی است که از سرزمین خود دیدار کند.» موجی از امیدواری در میان جوانانی که به اجبار از کشور مهاجرت کرده بودند برانگیخته شد.

سراج الدین میردامادی اولین فردی بود که به کشور بازگشت. پس از او حسین نورانی‌نژاد، فعال سیاسی و عضو جبهه مشارکت از استرالیا به ایران بازگشت اما به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. ساجده عرب سرخی روزنامه نگار اصلاح طلب دیگری است که پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۲ و روی کار آمدن دولت حسن روحانی به ایران بازگشت اما پس از بازگشت بار‌ها احضار و مورد بازجویی قرار گرفت و در حالی که در تهران حضور داشت حکم غیابی برای او صادر شد و چندی پیش برای گذراندن یکسال حبس روانه زندان شد.

آقای میردامادی تصریح می‌کند: «متاسفانه علی رغم وعده‌های مسئولین مبنی بر دعوت و استقبال از بازگشت ایرانیان خارج از کشور به وطن ما با برخوردهای غیر اصولی و بی‌تدبیرانه مواجه هستیم. حتی خود قاضی صلواتی در یکی از جلسات گفته بوده که برخوردی با تو می‌کنیم که دیگران خیال به کشور برگشتن نکنند. یعنی دقیقن عکس آنچه در قانون آمده و رئیس جمهور وعده داده بود.»