۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

مرد جوان، زن باردار را به‌ آتش کشید

خبرگزاری هرانا - مرد جوانی که دختر مورد علاقه خود را به آتش کشیده بود پس از دستگیری جزئیات اقدام خود را تشریح کرد.
بنا به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، هفته گذشته ماموران پلیس آگاهی بندرعباس در جریان آتش سوزی مرگباری در یکی از محله‌های این شهر قرار گرفتند.

تیم جنایی پس از حضور در محل دریافتند زن ۲۹ ساله‌ای به نام نرگس در خانه‌اش آتش گرفته و پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داده بود.

در ادامه تیمی از کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده و در جریان بازجویی از همسایه‌ها ردپای پسر جوانی را در این ماجرا کشف کردند.

تنها مظنون این جنایت به نام حامد در مخفیگاهش در شهرک پیامبر دستگیر و در بازجویی‌های اولیه منکر قتل شد.

او زمانی که با دلایل پلیسی روبرو شد لب به اعتراف گشود و اظهار داشت: چهار سال است که با مقتول در ارتباط بوده و قرار بود با هم ازدواج کنیم.

در این مدت او را به عقد موقت خود درآورده بودم و هیچکس از این موضوع اطلاعی نداشت.

یک هفته قبل از جنایت متوجه شدم نرگس باردار است، از او خواستم که سقط جنین انجام دهد اما مخالفت کرد.

من هم عصبانی شده و از موتورسیکلتم بنزین کشیده و با آن مقتول را آتش زدم.

سرهنگ حسین اصلحی رئیس پلیس آگاهی استان هرمزگان با اعلام این خبر گفت: متهم پس از اعتراف به این جنایت روانه زندان شد و تحقیقات درباره ادعاهای او از سوی کارآگاهان ادامه دارد.

بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:

ماده ۳ اعلامیه رفع خشونت علیه زنان: زنان باید از برخوردارى و حمایت از کلیۀ حقوق فرد و آزادى هاى اساسى، در عرصه‌هاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، مدنى و غیر آن، نظیر حق زندگى، حق برخوردارى از برابرى، حق برخوردارى از آزادى و امنیت شخص، حق برخوردارى برابر از حمایت قانون، حق برخورداری از عدم تبعیض، به هر شکل، حق برخورداری از شرایط کار عادلانه و رضایت‌ بخش و حق مصون بودن از شکنجه، مجازات‌ یا رفتارهای خشن، غیرانسانی یا تحقیرآمیز باید به طور متساوى با مردان بهره‌مند باشند.

بخش الف ماده ۲ اعلامیه رفع خشونت علیه زنان: خشونت جسمى، جنسى و روانى در خانواده، از جمله ضربه‌ها، رفتارهاى خشن جنسى نسبت به دختران خردسال، خشونت‌هاى مرتبط با جهیزیه، تجاوز شوهر، ختنه کردن و دیگر سنت‌هاى زیان‌بخش رایج، خشونت خارج از روابط همسرى، خشونت در رابطه با بهره‌کشى؛ باید خاتمه یابد.

ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.

بند ۱ ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید بموجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمی‌توان خودسرانه از زندگی محروم کرد.

ریشه بسیاری از قتل‌های استان کرمان ناموسی است


خبرگزاری هرانا - علی توکلی٬ نماینده عالی قوه قضائیه در استان کرمان گفته که "ریشه بسیاری از قتل‌ها در جنوب استان، ناموسی است و باید برای جلوگیری از آن اقدامی صورت گیرد."

به گزارش سایت دادگستری استان کرمان٬ آقای توکلی افزوده است: "متاسفانه هنوز شاهد برخی از افکار ناصحیح قرن‌های گذشته در برخی از نقاط استان هستیم."

وی ادامه داده است: "ریشه بسیاری از قتل‌ها در منطقه جنوب استان اتفاق ناموسی است٬ یعنی به صرف ارتباط یک دختر و پسر، خانواده دختر مرتکب قتل دختر یا خواهر خود می‌شوند که این رفتار، رفتاری غیرشرعی و غیرانسانی است."

رئیس کل دادگستری استان کرمان اضافه کرده که "سران طوایف، متنفذین منطقه، ائمه جمعه و جماعات و دست اندر کاران امور فرهنگی باید این دیدگاه و باور را تغییر دهند."

وی افزوده که "قانون برای رفتارهای غیر اخلاقی دختران و پسران راهکار ارائه داده و این درست نیست به خاطر یک عمل احساسی غلط، دختر یا پسر را به گلوله بست."

توکلی اظهار کرده است: "این قتل‌ها قطعاً قتل عمد محسوب شده و هیچ توجیهی نیز نمی‌تواند داشته باشد."

آشتون: وضعیت زندانیان سیاسی اهوازی وخیم است

خبرگزاری هرانا - کا‌ترین آشتون نماینده عالی اتحادیه اروپا با وخیم خواندن وضعیت زندانیان سیاسی و فرهنگی اهوازی اظهار داشت که اتحادیه اروپا احکام اعدام صادره علیه فعالان عرب اهوازی را از نزدیک پیگیری می‌کند.

آشتون با اشاره به بیانیه اتحادیه اروپا در ژانویه سال جاری درباره احکام اعدام پنج فعال فرهنگی عرب خلفیه اظهار داشت که احکام اعدام صادره برای چهار فعال شهر فلاحیه نیز از سوی اتحادیه پیگیری می‌شود.

این سخنان خانم آشتون طی نامه‌ای در تاریخ ۱۰ سپتامبر جاری ودرپاسخ به سئوالات نماینده بریتانیا درپارلمان اتحادیه اروپا که قبلا از این اتحادیه خواسته بود تا توجه ویژه‌ای به وضعیت حقوق بشر در اقلیم اهواز داشته باشد، بیان شده است.

چارلز تانوک نماینده انگلیسی در پارلمان اتحادیه اروپا طی نامه‌ای با اظهار نگرانی شدید از وضعیت حقوق بشر در اهواز، در این باره پرسش‌هایی از خانم کا‌ترین آشتون نماینده عالی اتحادیه اروپا داشته است. وی از اتحادیه اروپا خواسته بود تا نسبت به وضعیت وخیم حقوق بشر در اهواز و به ویژه احکام اعدام صادره علیه چهار فعال عرب شهر فلاحیه پیگیری‌های لازم را انجام دهد.

این اشخاص که غازی عباسی، جاسم مقدم پناه، عبدالامیر مجدمی و عبدالرضا امیر خنافره هستند برای اولین بار بر اساس یک گزارش منتشر نشده سازمان اطلاعات اهواز که بر طبق آن این فعالان به «محاربه با خدا» و «فساد فی الارض» متهم شده‌اند، بازداشت شده‌اند.

نماینده عالی پارلمان اروپا بابیان اینکه ازوضعیت وخیم فعالان اهوازی باخبر است اظهار داشت که از نزدیک وضعیت حقوق بشر وآزادی‌های اساسی در ایران، از جمله حقوق گروه‌های اتنیکی نظیر جامعه اهوازی را پیگیری می‌کند.

آخرین بیانیه‌ای که در این باره از سوی نماینده عالی صادر شده است درباره احکام اعدام پنج عرب اهوازی وخطر اجرای قریب الوقوع آن، در ۲۹ ژانویه ۲۰۱۳ صادر شده است. هاشم شعبانی، هادی راشدی، محمد علی عموری، سید یابر آلبوشوکه وسید مختار آلبوشوکه پنج فعال فرهنگی موسسه الحوار هستند که حکم اعدام آن‌ها در اوایل سال جاری میلادی از سوی دیوان عالی کشور تائید شده بود.

آشتون افزود اتحادیه اروپا نسبت به وضعیت جامعه عرب و همچنین دیگر گروه‌های اتنیکی و گروه‌های مذهبی در ایران توجه زیادی از خود نشان می‌دهد.

وی با بیان اینکه موارد نقض حقوق بشر دراهواز را درفرصت‌های ممکن ودردیدار با همتایان ایرانی خود بررسی خواهد کرد تاکید کرد که "به مسئولان ایرانی التزامات بین المللی خود درقبال میثاق حقوق مدنی وسیاسی که ایران ازجمله امضاء کنندگان آن است، گوشزد خواهد شد"

۱۳۹۲ شهریور ۲۰, چهارشنبه

تشدید برخورد پلیس با شهروندان به دلیل نوع پوشش / تصویر

خبرگزاری هرانا - اسماعیل احمدی‌مقدم، رئیس پلیس ایران، دستور داده برخورد با شهروندانی که به گفتهٔ وی "پوشش مناسب ندارند" تشدید شود.

به گزارش مهر، پلیس تهران از روز گذشته اقدامات ویژه‌ای را برای اجرای این دستور اجرا کرده و از جمله ماموران خود در مراکز پر رفت و آمد شهر تهران را افزایش داده و سختگیری را بیشتر کرده‌اند.

روز گذشته شماری از کسانی که می‌خواستند به کنسرتی در برج میلاد، در شمال غربی تهران بروند به دلیل نوع لباسی که به تن داشته‌اند بازداشت شده‌اند.

خبرگزاری ایسنا هم خبر داده که حضور گشت‌های ارشاد با چراغ‌های گردان روشن در میادین بزرگ و اطراف مراکز مهم خرید پررنگ شده است.







زندگی یک راهب مسیحی بر بالای کوه + تصاویر

یک راهب مسیحی در بالای یک کوهی ستونی شکل در گرجستان به تنهایی زندگی می کند.
« محبت نیوز»-  این فرد نیازهای روزانه اش از جمله غذا و مایحتاج خود را به وسیله ابزار آلاتی توسط دیگر مومنان تامین می کند.
.

به گزارش شفقنا زندگی به نقل از "دیلی میل"، "ماکسیم کاتارادزه" یک راهب 59 ساله ای است که در بالای یک کوهی در گرجستان زندگی می کند.

اگر او بخواهد پایین بیاید نیاز به یک نردبان 40 متری دارد. ماکسیم تنها دو بار در هفته به بالای آن کوه می رود.
ماکسیم تصمیم می گیرد با تغییراتی در زندگی خود یک دوره گوشه نشینی اختیار کند!
برخی اعتقاد دارند، یک ذهن قوی و اراده ای پولادین لازم است تا به یک مومن واقعی تبدیل شد و بتوان احساس نزدیکی به خدا داشت.
ماکسیم زندگی کردن در بالای یک کوهی در گرجستان را انتخاب کرده که قبلن آنجا به مدت 20 سال معبد بوده است.
.

.
.
.

.

۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

حق وحقوق زنان در جامعه

حق به فرد در جامعه اعطا می‌شود و تنها شرط اعطای این حقوق عضویت در جامعه است و نه چیز دیگری. به محض عضویت، فرد از تمامی حقوقی که بر مبنای آزادی قرار دارند بر خوردار خواهد شد  با صرف نظر از جنسیت، نژاد و قومیت، پیش زمینهٔ خانوادگی، مذهب Aعقیده، فرهنگ و به طور کل تمامی ویژگی‌های فردی
 هیچ ویژگی فردی نمی‌تواند موجب سلب حقوق از فرد شود ،بنابراین بايستي ،حقوق زنان را نیز در بر داشته . يعني زنان مانند مردان از تمامی حقوق مبتنی بر آزادی مانند آزادی پوشش، روابط جنسی و خصوصی، حق مالکیت و ارث برخوردار باشند.

يعني همهٔ افراد، زن یا مرد، می‌بایست این آزادی و فرصت را داشته باشند تا مسئولیت‌های اجتماعی را برعهده بگیرند (مانند مشارکت در حکومت و یا حق رای). و  اگر هم به خاطر محرومیت هاي فردي مثل ویژگی‌های نژادی، جنسی و به طور کل ویژگی‌های شخصی، از امکانات و احراز مسئولیت‌ها در جامعه برخوردار نباشد  تبعیض ناميده مي شود. 
بنابراین دربارهٔ حقوق زن دو بحث وجود خواهد داشت:
۱. عدم آزادی زنان
۲. تبعیض برعلیه زنان
ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که تنها در برخی از کشور‌ها آزادی زنان به رسمیت شناخته شده است و بد‌تر اینکه در معدودی از كشورها تبعیض آشکار برعلیه زنان وجود ندارد
۱. در یک جامعهٔ مدرن زن یا مرد،از تمامی حقوق مبتنی بر اصل آزادی برخوردار هستند. در کشورهای پیشرفتهٔ غربی به زن به چشم فرد نگریسته می‌شود و ادعا می‌شود تا جایی که مردان آزاد هستند زنان نیز این حقوق مبتنی بر آزادی را دارند. اما در حکومت‌های مستبد مانند جمهوری اسلامی آزادی انسان‌ها اولویت نخست را دارد و صحبت از تبعیض و یا قوانین تبعیض آمیز در جایی که اصلا اصل آزادی انسان‌ها بر قوانین حکمفرما نیست، مضحک و منحرف کننده است.

۲. در وهلهٔ دوم زنان می‌بایست مثل مردان قادر به احراز مسئولیت و حق رای باشند. در کشورهای پیشرفته تبعیض در حق راي زنان تقریبا برچیده شده است یا حداقل به طرز قابل قبولی کاهش یافته است.

آما با تمام اين صحبتها باز هم  زنان در جامعه از دستمزد کمتری برخورداراند، استقلال اقتصادی ندارند و در نتیجه وابستگی اقتصادی باعث ميشه كه انها شرايط  سخت  و ستمگر چه در خانه و چه در محیط کار قبول كنند.  کار خانگی و زایش و پرورش کودکان، تمامی جوانی و فرصت‌های خوب زندگی را از زنان می‌گیرد و در نتیجه فرصتی برای شکوفایی استعدادهای خود نخواهند داشت. از جذابیت جنسی زنان در محیط کار سواستفاده می‌شود، و خيلي بيشتر  از مردان در مقابل خشونت خانگی یا عمومی آسیب پذیر هستند، به چشم کالای جنسی به آن‌ها نگاه می‌شود و به همین دلیل مجبور به کارهایی می‌شوند که تمایلی به آن‌ها ندارند (مانند روسپیگری یا ازدواج با افراد ثروتمند).

حتی در جوامعی که زنان از‌‌ همان آزادی مردان برخورداراند و مثل مردان نیز می‌توانند در جامعه مشارکت کنند، باز مشکلات فوق وجود دارد. به نظر شما مشکل  کجاست؟  ریشهٔ تمامی این مشکلات به نظر من کار خانگی زنان است

کار بی‌مزد زنان در خانه باعث می‌شود که آن‌ها استقلال اقتصادی نداشته باشند و در نتیجه شرایط سخت و ستمگر یا خشونت خانگی را تحمل کنند و یا به خاطر تربیت فرزندان از مشارکت در جامعه محروم بمانند، به نظر من زنان باید تلاش کنند از خانه بیرون آمده و حرفه‌ای به جز خانه داری  داشته باشند تا تمامی مشکل کار بی‌مزد خانگی حل می‌شود و زنان با کار بیرون از خانه استقلال اقتصادی بدست می‌آورند 

کار کردن زنان در بیرون از خانه برای زنان کارگر هیچ فایده‌ای ندارد چون به خاطر همین کار بی‌مزد در خانه، زنان به عنوان کارگرانی بسیار ارزان‌تر از مردان
 استخدام می‌شوند. چرا؟ چون زنان به عنوان یک شاغل دوم خانواده، هزینهٔ نگه داری کل خانواده را برعهده ندارد و سرمایه داران با علم به این قضیه، می‌توانند آنان را با مزدهای کمتر استخدام کنند و در نتیجه زنان با بیرون رفتن از خانه بیش از قبل استثمار می‌شوند (و با این حال وظیفهٔ کار خانگی آن‌ها نیز از بین نمی‌رود و در هر حال آن‌ها مجبور‌اند در کار خانه مشارکت کنند) از این رو چه زنان در خانه کار کنند و چه بیرون از خانه، برد در هر دو حالت برای سرمایه داران است.

اگر خيلي دقيق تر به رسانه ها ويا اخبارهاي كه از زنان حمايت مي كنند گوش كرده باشيد متوجه ميشيد كه زنان در پوشش، انتخاب سبک زندگی، گزینش همسر یا شریک جنسی، برخورداری از فرزند و سقط جنین و... آزاد هستند اما در رسانه‌ها از کار بی‌مزد خانگی حرفی زده نمی‌شود. زنان هنوز هم کارگران رایگانی در خانه هستند که به طور غیرمستقیم برای سرمایه داران کار می‌کنند. صحبت از آزادی واقعی زنان تا زمانی که کار خانگی مزد داده نمی‌شود، تنها تظاهر و ریاکاری است.

آزادي زنان

كدام سرزمين آزاد
تا كنون هزاران بار در رسانه ها و روزنامه هاي كه در داخل ايران چاپ مي شه شنيديد يا خوانديد كه گفته مي شه زنان ایرانی از بیشترین آزادی برخوردارند."

اما امروز بسیاری از زنان که خودشان را ایرانی می دانند تنها به جرم طلب برابری به سال ها زندان، شلاق و انواع اقسام احکام محکوم شده اند و بسیاری دیگر یا هر روز احضار می شوند و یا در راهرو های داد گاه ها در حال پیگری پرونده های مفتوح خود هستند و یا در حال پیدا کردن گوش شنوایی که به شکایت ضرب و شتم آنها رسیدگی کند.



و اكنون بار ديگر به شكل نمادين مردم اين سرزمين  با انتخاب ريس مجهور، سرنوشتي ديگر را رقم زدند و اين رئیس جمهور جديد کشور اسلامی ،بايد بدونه كه زنان اين سرزمين  حتی حق شرکت در یک کنفرانس بین المللی را ندارند. قبل از رفتن تهدید میشوند. موقع رفتن باز داشت می شوند و اگر هم معجزه اسا خارج شوند باید بار ها باز جویی و سین جیم پس دهند و در نهایت عطای حضور در مجامع بین المللی را به لقای آن ببخشند. آن ها حتی حق ندارند از آموزشگران خارجی برای آموزش وتبادل تجربیات استفاه کنند، چرا که در نهایت به زعم آقایان باز جو هم خود باید اتهام جاسوسی و اقدام علیه را یدک بکشند و هم آموزشگران همگی جاسوس تلقی میشوند


 و همچنين زنان و دختران و پسران جوان ايران به جرم جمع کردن امضا برای تغییر قوانین مربوط به زنان باز جویی زندان و دستگیر می شوند ورئيس جمهور جدد بايد بداند اين زنان همان زناني هستند كه احمدي نژاد آنها را آزاد می خواند و ولي شجاعت ندارد از ان چه بر سر این زنها آورده  است سخن بگويد و دفاع کند و بگو يد  که در کشور من زنها حتی حق رفتن به استادیوم های ورزشی برای دیدن مسابقات را ندارند، چه برسد به حق برای کاندیداشدن برای ریاست جمهوری ویا قاضی شدن و...

زنان برای تک تک این خواسته ها متهم به ارتباط با بيگانگان ودریافت پول های آنچنانی، جاسوسی و با انواع و اقسام جرمه هاي رنگ و وارنگ مي شوند.

آقاي ريس جمهور جديد  چطور زنان در کشور شما آزادند ولی همین امروز در کشور دهها زن محکوم به سنگسار هستند که در قرآن نیز به آن اشاره نشده است. زنانی که در انتظار کشنده مرگ زیر بار سنگ به سر مببرند و چه بسیار دختران جوانی که در کودکی مورد زنای محارم قرار گرفته اند و محکوم به اعدام هم شده اند.

اقاي ريس جمهور، در فضای آزادی که احمدي نژاد به قول خود برای زنان ایرانی  ترسيم كرده است کليه سایت های مربوط به زنان فیلتر می شوند. هیچ مکان عمومی در این شهر در اختیار زنان گذاشته نمی شود تا از حقوق خود صحبت کنند و اگر از فرط ناچاری برای طرح مطالبات خود و کاملا مسالمت آمیز به خیابان بیایند، ضرب وشتم می شوند و پس از بازداشت در بد ترین شرایط نگهداری میشوند. و به جاي اينكه احمدي نژاد در دانشگاه آمريكا به دانشجوىان پیشنهاد بدهد که دانشجویان آمریکایی بیایند و در ایران سخنرانی کنند به خود مردم ايران اجازه بدهد كه از فضاهای عمومی استفاده كنند و و در باره عقاید آزادانه صحبت کنند.


و شما مي دانيد که زنان ایران آزاد نیستند. دلیل اين مدعا خون های  ايست كه بر صورت زنانی است که برای بیرون بودن اندکی از مو هایشان خون را مزه مزه میکنند و یا به خاطر اندکی کوتاه یا بلند بودن مانتو هایشان با مشت و لگد به داخل ماشین های نیروی انتظامی پرتاب می شوند و انواع و اقسام فحش های رکیک که آنها را زنانی ناسالم می خوانند تحمل می کنند. آنها مجبور می شوند تا در خانه بنشینند، تا در زمان تصویب لایحه موسوم به خانواده که به مرد حق می دهد همزمان 4 زن بگیرد جراعت هیچ گونه اعتراضی را نداشته باشند تا در سایه این سکوت، روسپیگری مردانه تحت لوای دین، قانونی و حرمسراهای مردانه شرعی جلوه داده شود و زن ایرانی به ظاهر آزاد با صلح وصفا در کنار دیگر زنان شوهرش زندگی کند و دم هم بر نیاورد.

اقاي ريس جمهور جديد، در ايران زنی که حق طلاق ندارد چگونه آزاد است؟ زنی که شهادتش نیم یک مرد تلقی می شود چگونه آزاد است؟ وقتي دیه اش و ارث اش نیم مرد محسوب می شود از حقوق انسانی برابر با مرد بر خوردار است؟ زنی که حق سر پرستی فرزندش را ندارد، برای گرفتن پاسپورت نیاز به اجازه شوهرش دارد، حق داشتن شغل بدون اجازه همسرش را ندارد، حق تعیین محل سکونت ندارد، چگونه آزاد است؟ وقتی پدر می تواند او را در هر سنی شوهر دهد و در 9 سالگی در برابر قانون مسئول است، چگونه آزاد است؟

زنان ایرانی این اسارت را فریاد می زنند. فریاد می زنند که زنان ایرانی با همه محدودیت ها، خطرات، زندان ها، تکفیر هاو مشکلات از طرح مطالبات خود کوتاه نخواهند آمد و از برابری سخن می گویند؛ اين زنان از ريس جمهوري كه که در کمال امنیت و در هر کجا که می خواهد  سخن می گوید  به مراتب شجاع تر هستد. 

جناب ريس جمهور جديد ! اگر اندکی چشم های خود را باز کنید و مثل احمدي نژاد از ریشخند به ملت بپرهیزید، زنانی را خواهید دید که از ترس خشونت خانگی خود را آتش می زنند یا از خانه ها می گریزند، از فقر مادی و فرهنگی به کشورهای دیگرقاچاق می شوند و درسایه قانون هرزگی مردانه تحت عنوان تعدد زوجات، مشكلات بي شمار را به دوش می کشند.


ما بايد بدونيم زنان امروز فارغ از هرگونه ایدئولوژی، تفکر، دین، نژاد و قومیت دست به دست هم داده اند تا فریاد زنند که جهان دیگری ممکن است و بر خلاف تمام اختلاف افکنی هایی که منشا از دستگاه های امنیتي اين رژيم لعنتي دارد یکپارچه و توام با اعتماد متقابل با هر گونه مظاهر تبعیض جنسیتی به مقابله بر خواهند خواست ومبارزه خواهند كرد. و تا زماني كه برابري زن و مرد در تمام دنيا حاكم نشود نخواهند نشست.  

۱۳۹۲ شهریور ۱۸, دوشنبه

کانون خانواده

زنان از زمان تولد تا مرگ، در زمان صلح و جنگ، در سرتا سر جهان از تجاوز و آزار جنسی رنج می برند. همه زنان در کوچه و خیابان، در محل کار و مکان "امن  خانه اشان از آزار جنسی و تجاوز در امان نیستند

 چرا اولین چیزی كه در ذهن نقش می بندد، خانه است؟

خانه  یك مثلث ، پائینش یك مربع . دو تا پنجره با پرده های رنگی و یك در كوچك : یك خانه میان چند تا درخت سبز و گلهای قرمز و زرد . یادتان هست ؟ اولین تصویر نقاشی های كودكیه  که ههمون این نقاشی وکشیدیم

همه ما خانه را پناهگاه امن و آسایش می نام واساس اصلی این خونه رو خانواده واین خانواده است که قادرتوی این خونه قشنگ از افراد خونه یک دانشمند بسازه یا یک انسان وارسته،شاید هم یك بی سواد ، یك روح شیطانی

خانواده از هر نوعش كه باشد،سفید یا سیاه ، فقیر یا غنی ، غربی یا شرقی ، همه و همه ، قابل ستایش هستند

اما آنچه گاهی اوقات توی  این چهار دیواری اتفاق می افتد ، چیزی جز امنیت و آرامش است:خشونتی  وآزاری است كه  نصیب ما زنان  می شود 

خشونت در  خانه بلای  جدیدی  نیست مثلا: بعضی زنان به نحو دلخراشی مجروح  می شن ، آنها از شكستگی استخوانها ، زخم های چاقو و جراحات شدید رنج می برند.بعضی ها را با صندلی بر سرشان كوفته اند،بعضی را از پله به پائین پرتاب كرده اند و در پای یك نفر با چكش میخی را فرو برده اند


و آزار جنسی علیه زنان  به این معنی است که مردان صاحبان اصلی زنان هستند و نظام مردسالار حاکم در جهان از زاویه اجتماعی و سیاسی به همه مردان قدرت کنترل بر همه زنان را می دهند. تجاوز و آزار جنسی که مورد استفاده مردان است، راهی است برای تضمین و نگهداری رابطه ستمگری مردان و فرودستی زنان. همچنین راهی است برای تضمین مناسبات تولیدی و اجتماعی مردسالارانه. تجاوز و آزار جنسی، جنایت علیه زنان است.  

چیزی که  وجود دارد این است كه آیا زنان ، تحت "حمایت قانون" از این خشونت ها به دور هستن  آیا نگرش پلیس كه معمولا از سیاست عدم مداخله در "اختلافات خانوادگی " پیروی می كند ، می تونه کمکی به این زنان کنه .وقتی  كه از پلیس كمك خواسته می شود، آنها با مداخله خودشون شروع به آروم کردن مشاجره می کنند نه اینکه پیگیری اتهامات.

 و اگر هم کار به دادگاه کشیده بشه به نظر شما  وجود چند بند قانون در جامعه ای که فرودستی زنان  یک نوع ارزشه  نمی تواند هیچ زنی را از تجاوز و آزار جنسی نجات دهد.

چیزی که  تهدیدی برای امنیت زنان است ، علاوه بر  خشونت در خانه و آزار و تجاوز جنسی در محیط كار است

آزار جنسی در محل كار می تواند به عنوان استفاده از موقعیت شغلی یا قدرت ، به منظور تحمیل خواسته های جنسی انجام شود : زمانی كه به یك كارمند زن گفته می شود كه یا به یك برخورد جنسی رضایت دهد یا اخراج شود . این موردها  برای برخی مردان  امری متداول و معمول است ، اما زنان حتی بی زیان ترین رابطه  را نوعی اهانت به خود می دانند. جالب است بدانیم كه زنان ، باید یاد بگیرند  از نظر جنسی جذاب باشند تا بتوانند شغلی مناسب به دست آورند ، و در عین حال دسترسی ناپذیر باشند ، تا از لحاظ روحی مورد آسیب قرار نگیرند.

واما تجاوزی که اخیرن اتفاق افتاده وگزارش شده وشاید هم به گوش همه شما شنوندگان عزیز هم رسیده باشه تجاوز به یک دختر 23 ساله در دهلی نو در هندوستان بوده که در 16 دسامبراتفاق افتاد این دختر جاش رو از دست میده.

دختر 17 ساله ای در شمال غربی پنجاب  مورد تجاوز گروهی قرار می گیرد.این دختر 17 ساله  به پلیس مراجعه می کند و گزارش این تجاوز را می دهد. اما از جانب پلیس مورد اذیت و آزار و توهین قرار می گیرد. این دختر جوان پس از مدت کوتاهی خود کشی می کند

و بار دیگر

دختر 16 ساله ای به نام موندال در یکی از شهر های هندوستان مورد تجاوز دو مرد همسایه قرار می گیرد. وقتی به پلیس مراجعه می کند وی را مجبور می کنند تا از یکی از مردان شکایت کند، چرا که مرد دیگر با رئیس پلیس رابطه بسیار نزدیکی دارد. هنوز آن دو مرد بطور آزاد زندگی می کنند

 به نظر من وقتی زنی به پلیس خبر تجاوز را می دهد و این خبر به مطبوعات راه پیدا می کند، مثل این است که هزاران بار مورد تجاوز قرار گرفته است. تجاوز زنان را به میلیون ها تکه مبدل می کند

ما زنان ایران، در پیوند با زنان هندوستان و جهان زنان  در مقابل نظام سرمایه داری مردسالار که تجاوز و خشونت علیه زنان را تولید و باز تولید می کند ایستاده ایم 
برای برچیدن تجاوز و آزار جنسی و خشونت علیه زنان با هم مبارزه متحدانه ای را پیش می بریم تا جهانی بسازیم  که در آن هیچ زنی مورد تجاوز و آزار جنسی، ستم واستثمار قرار نگیرد 

به امید چنین روزی بدرود

همصدا برای آزادی زنان دربند و رفع خشونت و تبعیض

زندگی مثل  رودخانه ای جوشان و بی بازگشت، مدام در حرکت و تغییر و تطور است. هر لحظه در جهان اتفاقی نو رخ می دهد که همه چیز و همه کس  را در بر می گیرد. هیچ نیرویی، هیچ  دولتی، هیچ قدرت جهانی و هیچ تسلیحات اتمی، نمی تواند جلوی این پیشرفت و تغییرات را بگیرد. این واقعیت که زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند، طبیعتا آنان را در مرکز این تغییرات قرار می دهد.و مهمترین حادثه قرن بیستم نه انقلاب روسیه بلکه بهبود وضع زنان -یعنی نیمی از ساکنین زمین است این جا دیگر زنان با فرصت شناسی و هوشیاری تاریخی شان از این تغییرات باید استقبال می کنند چون  که قرن هاست به دنبال تغییر موقعیت از دست رفته شان هستند.

موقعیت زنان در جوامع مردسالار با واقعیت تحول یافته زندگی کنونی و ذهنیت و هویت فردی شان همخوانی نداره. دسترسی زنان به آموزش و موفقیت آنان در حوزه های گوناگون اجتماعی باعث دگرگونی و تغییرات بزرگ شده و آنان را به واکنشی آگاه و آماده برای  ورود به عرصه اجتماعی تبدیل کرده است. می دونیم که جهش فرهنگی و اجتماعی امروز زنان که ریشه ای جدی در حرکت ها و تلاش های قبلی آنها دارد، در این  مقطع از تاریخ چهره جدیدی از زنانی را نشون می دهد که برای دگرگون کردن ساختارهای جان سخت قوانین تبعیض آمیز، کمر همت بسته اند و فعالانه در جهت به دست آوردن حقوق از دست داده شان در تلاش هستند.

این همت زنانه آن چنان  پیش می رود که عملا در همه عرصه ها حضور خود را تحمیل کرده است به طوری که زنان تلاش می کنند فارغ از چهار چوبهای مردسالارانه، عرصه های گوناگون شغلی را قبضه کنند. در محیط های دانشگاهی، حضور زنان بسیار گسترده شده  و برای ایجاد محدودیت در برابر این حضور، طرح هایی همچون طرح تفکیک جنسیتی و بومی بودن را اعمال می کنند. اگر  در صد سال  پیش برای زنان مبارز برای تأسیس مدرسه دخترانه مبارزه می کرد، حالا دختران او  برای آزادی انتخاب رشته و دانشگاه مورد نظرشان، می جنگند.

این چنین می شود که برخلاف قانون و میل مردسالاران، زنان از حاشیه به مرکز جامعه آمده اند. در این راستا از هر تغییر و حرکتی بهره می گیرند تا هویت و حقوق از دست رفته شان را به چنگ آورند..با سلاح آگاهی، از طریق خواندن، نوشتن، تحقیق و پژوهش، و حضور درمرکز جنبش های جهانی در هر منطقه ای از این جهان قرار می گیرند. زنان ایرانی همچون خواهران خود در سراسر گیتی تلاش می کنند تا هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوایی خود را با پاسداشت از «روز جهانی زن» به خواهری جهانی پیوند زنند تا از دردها و تبعیض ها بکاهند؛ یعنی از همان درد مشترکی که زاده حاکمیت پدرسالار و قوانین تبعیض آمیز است!

تبعیض… لغتی که امروز ه زیاد  شنیده می شود و علاوه بر آن، محور اصلی  مبارزات فعالان حقوق زنان است. تبعیض های  بین زنان و مردان تو جامعه،  سیاست های غلط  دولتمردان هر روز زیاد و زیاد تر میشه. در هر کدوم از  قشرهای  جامعه،  این تبعیض ها منشأ منحصر به خودشون رو دارند و بعضی وقتها  با دلایلی مذهبی و بعضی اوقات  با تفاوت های فزیولوژیکی، روانی و احساسی یا با بحثهای دینی توجیه می شود، نابرابری ارث و دیه زن و مرد است که اصلاح  این نا برابری ها باید در قوانین مدنی و جزایی انجام گیرد. توجیه دیگر برای اعمال تبعیض میان زنان و مردان، تکیه کردن به  تفاوت های فیزیولوژیک میان دو جنس است، اما متاسفانه یکی 
از علت های عدم پیشرفت در مقابله با آن، بخشی از خود زنانی هستند که از این تبعیض ها استقبال می کنند و .

.«خانم ها مقدم هستند» نمونه ای از بارزترین این تبعیض هاست که اغلب به بهانه احترام، در میان عموم  مردان رواج دارد.  در حقیقت خواسته ما زنان تقدم و آمدن مردی از پشت سرمان مانند سایه نیست، بلکه ما می خواهیم دوش به دوش مردان حرکت کرده و با وجود تفاوت ها، از حقوق یکسان برخوردار باشیم.

 چگونگی شکل گیری فعاليت های اصلی زنان، استفاده از تجارب با ارزش جنبش های فمینیستی در کشورهای دیگرست که خود این مسله سبب  گسترش و عمق کنش
 های فردی و جمعی زنان شده است و از  طرف دیگر باعث شده که زنان کوشنده بتوانند اغلب حرکت های خود را از خواست های ملموس روزمره آغاز کنند. طبعاَ این دسته از تلاش های مدنی و مسالمت آمیز (برگرفته از بطن زندگی روزمره) از ویژگی های اصلی حرکت زنان به شمار می آید چرا که زنان به رغم آن که در سراسر تاریخ و در همه کشورها و جوامع گوناگون مورد خشونت واقع شده اند، اما خشونت طلب نیستند و با سلاح آگاهی، مسالمت جویی و عدالت خواهی، پا به میدان مبارزه نهاده اند و پیکار سنگر به سنگر و نفس گیر خود را برای کسب برابری و مساوات مدنی، به جلو می رانند

.«خانم ها مقدم هستند» نمونه ای از بارزترین این تبعیض هاست که اغلب به بهانه احترام، در میان عموم  مردان رواج دارد.  در حقیقت خواسته ما زنان تقدم و آمدن مردی از پشت سرمان مانند سایه نیست، بلکه ما می خواهیم دوش به دوش مردان حرکت کرده و با وجود تفاوت ها، از حقوق یکسان برخوردار باشیم.

یک متهم به قتل در کچساران اعدام شد

خبرگزاری هرانا - فردی که متهم به قتل روح الله عزیزی جوان دهدشتی بود، طی مراسمی در محوطه زندان گچسارن به دار آویخته شد.

به گزارش خبرگزاری فارس، متهم به قتل جوان دهدشتی صبح روز گذشته یک‌شنبه ۱۷ شهریور ماه در محوطه زندان گچساران اعدام شد.

رئیس اداره زندان گچساران روز گذشته در گفت‌و‌گو با فارس در گچساران مدعی شد: "آقای (ح. ا. پ) در سال ۸۸ اقدام به قتل روح الله عزیزی جوان دهدشتی کرده بود."

وی تصریح کرد: "براساس دادنامه صادره از دادگاه کیفری و تأیید دیوان عالی کشور، آقای «ح. ا. پ» به دلیل ارتکاب قتل عمد روح الله عزیزی به اعدام محکوم شد."

نارکی ادامه داد: "قاتل و مقتول هر دو اهل دهدشت بودند و این حکم صبح امروز در محوطه زندان گچساران اجرایی شد."

گزارشی از قتل یک شهروند بلوچ با وجود آثار ضرب و شتم / تصویر


خبرگزاری هرانا - یک شهروند بلوچ به نام "قاسم زردکوهی" در تاریخ ۱۳ مرداد ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و سپس پیکر وی که آثار ضرب و شتم در بدنش مشهود بود را به خانواده وی تحویل دادند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در تاریخ ۱۳ مرداد ماه سال جاری در منطقه مهرستان (زابلی مگس) نیروهای امنیتی به یک خودرو سواری دستور ایست می‌دهند که در پی عدم توجه سرنشینان خودرو به ایست پلیس، مامورین اقدام به شلیک بسوی ایشان کرده و منجر به مرگ یک تن از سرنشینان خودرو می‌شوند.

حبیب الله سربازی خبرنگار و برنامه ساز تلویزیون به نقل از خانواده کشته شدگان در این رابطه به گزارشگر هرانا گفت: "روز ۱۳ مرداد ماه در جاده بین سراوان و ایرانشهر منطقه‌ای معروف (زابلی مگس) نیروهای امنیتی که نیروهای (مرصاد) در منطقه شهرت دارند در محل ایست و بازرسی دایر کرده و به خودرو حامل جاسم زردکوهی و قاسم زردکوهی شلیک می‌کنند. در این اقدام جاسم زردکوهی در دم کشته می‌شود و برادر وی قاسم زردکوهی بازداشت می‌شود."

سربازی در مورد علت تیر اندازی مامورین به سوی خودروی سواری گفت: "این دو برادر بنابر شرایط ایجاد شده در منطقه در ماشین خود سلاح داشته‌اند چون درگیری‌های قبیله‌ای و درگیری‌های ایجاد شده بین افرادی که خود را بسیجی می‌خوانند ایجاب کرده برای محافظت از خود اسلحه حمل کنند."

وی در ادامه تصریح کرد: "پس از بازداشت قاسم زردکوهی در تاریخ ۱۳ مرداد ماه وی همانگونه که در عکس جسدش هویداست، مورد ضرب شتم و شکنجه قرار گرفته است."

سربازی در ادامه افزود خانواده وی در ابتدا برای تحویل گرفتن جسد شکایتی نکردند و در خصوص علت این موضوع گفت: "نیروهای امنیتی با تطمیع خانواده زردکوهی اعلام داشتند که قاسم بر اثر شلیک گلوله کشته شده و به همین دلیل خانواده حاضر می‌شوند تعهد دهند خبری منتشر نکنند و امضا می‌دهند که هیچ شکایتی ندارند و نهایتا جسد را پس از ۳ روز تحویل می‌گیرند. اما پس از تحویل گرفتن جسد متوجه می‌شوند که جای هیچ تیر خوردگی نیست بلکه بدن وی در اثر ضربات متعدد جسم نامعلوم کبود شده است."

وی در خصوص واکنش خانواده پس از روئیت جسد می‌گویند: "پس از روئیت جسد و آثار شکنجه، خانواده به دادگستری مراجعه و شکایت می‌کنند اما هنوز رسیدگی به این شکایت انجام ندادند."

سربازی در پایان نیز خبر از یک مورد مشابه دیگر در ایرانشهر در همین فاصله زمانی داد که جزئیاتی بیشتری از آن در دست نیست. وی در این خصوص گفت: "فرد دیگری بنام ایوب دامنی در روز ۱۵ مرداد ماه در ایرانشهر توسط ماموران امنیتی بازداشت شد و یک هفته بعد جسدش را به سرد خانه تحویل دادند و خانواده‌اش از آنجا جسدش را تحویل گرفتند و ماموران امنیتی هیچ توضیحی در مورد علت کشته شدنش به خانواده وی ارائه نداند."