۱۳۹۲ دی ۵, پنجشنبه

تداوم بلاتکلیفی حبیب‌الله لطیفی زندانی سیاسی محکوم به مرگ

حبیب الله لطیفی زندانی سیاسی زندان سنندج که به اعدام محکوم شده است همچنان در بلاتکلیفی بسر می‌برد و خطر اعدام وی را تهدید می‌کند.
...
حبیب الله لطیفی زندانی سیاسی زندان سنندج که از سوی دادگاه انقلاب شهر سنندج به مرگ محکوم شده است، در بلاتکلیفی کامل به سر می‌برد.

یکی از بستگان این زندانی سیاسی گفت: "وضعیت جسمی وی خوب است و ما هر هفته به ملاقات وی می‌رویم."

وی در مورد وضعیت حکم این زندانی سیاسی گفت: "هنوز هیچ خبری از شکستن حکم اعدام وی نیست و هر لحظه ممکن است حبیب اعدام شود. هر موقع به دادگاه مراجعه می‌کنیم آن‌ها نیز اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند. ما قبلا تقاضای استیناف نیز داده بودیم که تقاضای استیناف وی رد شد و حکم اعدام تایید شد. اکنون خطر اعدام وی را تهدید می‌کند."

حبیب الله لطیفی متولد ۱ فروردین ماه سال ۱۳۶۱ ، دانشجوی رشته‌ مهندسی صنایع دانشگاه آزاد ایلام بوده و در مورخ ۱ آبان ماه سال ۱۳۸۶ در خیابان ادب شهر سنندج توسط تعدادی از ماموران ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج بازداشت شده است. بعد از نزدیک یه ۴ ماه نگهداری در سلولهای بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج که گفته می شود با شکنجه‌های شدید من جمله ضرب و شتم که منجر به خونریزی کلیه و شکستن سروی شده به زندان مرکزی سنندج منتقل شد.

آقای لطیفی در تاریخ ۱۰ تیرماه سال ۸۷ در شعبه‌ یک دادگاه انتقلاب شهر سنندج به ریاست قاضی بابایی به اتهام محاربه و اقدام علیه امنیت ملی محاکمه شد و با وجود دفاعیات وکلای وی آقایان صالح نیکبخت و نعمت احمدی نهایتا وی به اعدام محکوم شد.بعد از تائید حکم اعدام از سوی دادگاه تجدید نظر نهایتا دیوان عالی کشور نیز در تاریخ ۱۶ اسفند سال ۸۸ این حکم به صورت شفاهی به وکیل ایشان آقای نیکبخت اعلام شد.

حکم اعدام وی که طبق اعلام قبلی به وکیل ایشان قرار بود روز ۵ دی ماه سال ۸۹ در زندان مرکزی سنندج اجرا شود بنابه درخواست عفو والدین این زندانی به طور موقت با همکاری استاندار قبلی استان کردستان متوقف شد. این زندانی هم اکنون در زندان مرکزی سنندج به سر می‌برد و هر لحظه احتمال اجرای حکم وجود دارد.

انتقال محمدرضا پورشجری به بیمارستان

محمدرضا پورشجری معروف به سیامک مهر، وبلاگ نویس زندانی در ندامتگاه مرکزی کرج که به بیماری قلبی شدید مبتلاست صبح روز جاری چهارشنبه ۴ دی ماه به بیمارستان خمینی تهران... منتقل و بستری گردید.

وی که از بیماری های دیسک کمر، قند بالای خون و پروستات نیز رنج میبرد مدتها از امکانات درمانی در زندان مزبور محروم بوده و از شرایط جسمی بدی برخوردار است.

محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) وبلاگ نویس زندانی ۵۱ ساله، ۲۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ در منزل مسکونی خود در شهر کرج بازداشت شد.

او پس از بازداشت به سلول‌های انفرادی زندان رجایی‌شهر منتقل و مدت هفت ماه مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت که این فشار‌ها موجب آسیب‌های جسمی بر روی وی گردید.

"برای آزادی زندانیان سیاسی": شیوا محبوبی - ۲۲ دسامبر ۲۰۱۳

       

۱۳۹۲ دی ۲, دوشنبه

بی‌خبری مطلق از فاطمه اختصاری و مهدی موسوی

چندی پیش دکتر مهدی موسوی و خانم فاطمه اختصاری برای یک سفر خارج از کشور اقدام میکنند که در فرودگاه متوجه میشوند ممنوع الخروج شده‌اند. همانجا به آنها اعلام میشود برای پیگیری چرایی این ممنوع الخروج شدن باید به دادسرایی در تهران مراجعه نمایند.

روز ۱۶ آذر این دو به اتفاق یکدیگر با مراجعه به دادسرا پیگیر وضعیت خود میشوند که از آن روز تاکنون هر دو ناپدید شده‌ا...ند و هیچ خبری از آنها در دست نیست.

این که برای این دو شاعر چه اتفاقی رخ داده است را هیچکس نمی‌داند ولی‌ از گوشه و کنار خبر بازداشت آنها به گوش می‌رسد.

نگرانی‌ها آنجا به اوج خود می‌رسد که نزدیکانشان نیز خبری از ایشان در دست ندارند.

۱۳۹۲ دی ۱, یکشنبه

اعدام های روزانه زندانیان بی دفاع در زندان مرکزی زاهدان برای مقابله با اعتراضات مردم در این استان

طی دیروز و امروز حداقل ۲ زندانی در زندان مرکزی زاهدان به دار آویخته شدند.
...
صبح روزچهارشنبه ۲۷ آذرماه زندانی مهدی جوانمرد ۲۸ ساله از بند ۸ زندانی مرکزی زاهدان در محوطه زندان زاهدان به دار آویخته شد.همچنین روز گذاشته ۲۶ آذر ماه زندانی ناصر گمشاد زهی ۳۱ ساله که بیش از ۶ سال در بند ۷ زندان مرکزی زاهدان زندانی بود اعدام شد. حکم این زندانی با فشارهای مستمر اطلاعات نیروی انتظامی زاهدان به اجرا گذاشته شد.


پس از اوج گیری اعتراضات مردم در استان سیستان بلوچستان نسبت به قتل و کشتار، یورشهای وحشیانه، دستگیریهای خودسرانه شکنجه های وحشیانه در اداره اطلاعات و اداره آگاهی مردم بی دفاع توسط ماموران ولی فقیه، فقر، بیکاری ، ظلم و ستم علیه مردم در این استان، قوه قضاییه ولی فقیه آخرین ابزار خود که اجرای احکام ضدبشری اعدام می باشد را بطرز جنون آمیزی شدت بخشیده است . پیش از این معمولا اجرای حکم ضدبشری اعدام فقط درروزهای شنبه با فواصل زمانی نسبتا طولانی صورت می گرفت. اما در روزهای اخیر اعدام ها را بصورت روزانه در آورده است.

هدف از این اعدام ها ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،موج لاینقطه اعدام در زندانهای ولی فقیه را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار فشار وارد آوردن بر رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای برای متوقف کردن اعدام در ایران است.

یادداشت فیس بوکی رضا صادق زاده ،برادر زیبا صادق زاده،همسر زندانی سیاسی پیمان عارفی

رضا صادق زاده ،برادر زیبا صادق زاده همسر زندانی سیاسی پیمان عارفی در صفحه فیس بوک خود نوشت:
...
همسرش امیر رضا عارفی دو داغ بزرگ را همزمان به دوش می کشد. آن هم در پشت میله های فولادی زندان مسجد سلیمان.

آرزو دارم در این واپسین لحظات برای دیدن چهره همسرش روز یکشنبه به بهشت زهرا بیاید و مرهمی بر درد بی درمان ما باشد.

ناهید رحمانی و زیبا صادق زاده ، مادر و همسر پیمان (امیر رضا) عارفی زندانی تبعید شده به مسجد سلیمان، در راه بازگشت از ملاقات این زندانی سیاسی در یک تصادف رانندگی درگذشتند.

متن کامل نوشته فیس بوکی رضا صادق زاده ،برادر زیبا(همسر زندانی سیاسی پیمان عارفی) در پی می آید

خدایا با گرفتن جان خواهرم مرا نابود کردی یا او را آزاد ؟

وقتی برای تحویل جسدش به اهواز رفتم در بیمارستان گلستان دنیا برایم تیره و تار شده بود.

هیچوفت چهره او را به این زیبایی ندیده بودم نامش را خودش انتخاب کرده بود.

با اسبی بالدار به سوی آزدای رها شد و ما را در غمی بزرگ فرو برد.

امروز صبح که پیکرش را به غسالخانه بهشت زهرا تحویل دادم پایم به دوری از او از هم جدا نمی شد.

چندین بار از بین راه بازگشتم گویی چیزهایی نهفته در وجودش داشت که می خواست به تنهاترین حامیش در این دنیای فانی بیان کند.

چگونه می توانم این پیکر زیبا رابه خاک بسپارم.

چگونه می توانم عزیزی را که عمری عذاب کشید و هرگز روزی خوش را به چشم نددید به تربت خاک بسپارم.

در آخرین دیدار آغوشم گرفت و گفت دیگر قرص های اعصاب و آرامش بخشش را نمی خورد دوست دارد به زندگی بازگردد.

یک موبایل آیفون 5 خریده بود کودکانه لذت می برد....

آی خدا چه کردی با ما. برای همسرش امیر رضا عارفی که همه چیزش بود آرزوی صبر دارم. دو داغ بزرگ را همزمان به دوش می کشد. آن هم در پشت میله های فولادی زندان مسجد سلیمان.

آرزو دارم در این واپسین لحظات برای دیدن چهره همسرش روز یکشنبه به بهشت زهرا بیاید و مرهمی بر درد بی درمان ما باشد

تعیین وثیقه 140 میلون تومانی برای افشین ندیمی و مهرداد صبوری


بر اساس گزارش رسیده، پس از پیگیری های متعدد خانواده های افشین ندیمی و مهرداد صبوری از دادگستری شهرهای کامیاران و سنندج، در نهایت مسئولین د...ادگاه شهر کامیاران به این خانواده ها اعلام کرده اند که برای آزادی این دو فعال کارگری 140 میلیون تومان وثیقه تعیین شده و آنان بایستی به دادگاه شهر سنندج مراجعه کنند.

برای عضویت در کمیته هماهنگی و مصاحبه 130 میلیون تومان سند و همچنین خروج از مرز جوازی به مبلغ 7 میلیون تومان درخواست شده است.

لازم به ذکر است که خانواده های این دو عضو کمیته هماهنگی چندین بار به دادگاه های سنندج و کامیاران مراجعه کرده بودند اما مسئولین قضایی از وجود چنین پرونده ای اظهار بی اطلاعی کرده بودند.

همچنین مسئولین قضایی بر این دو عضو کمیته‌ی هماهنگی فشار آورده ا ند که از کمیته استعفا داده و در این راستا آنها را را به بند 6 که در آن زندانیان غیرسیاسی و متهمان مواد مخدر و... نگه داری می شوند، انتقال داده اند در حالی که زندانیان سیاسی در زندان مرکزی سنندج معمولا در بندهای پاک 1 و 2 و بند سلامت نگهداری می شوند.

واقعیت این است که سرمایه داری، بیکاری ، فقر و محرومیت را بر ما کارگران تحمیل کرده و هر روز بیشتر و بیشتر گلوی ما کارگران را می فشارند و ذره ذره زندگی ما را برای منافع و رفاه خود خرج می کنند. سرمایه داران دارای تمامی امکانات روز و رسانه ای و تبلیغاتی و احزاب و ارگان ها برای ابراز نظر در جامعه هستند، اما ما کارگران از هر گونه امکانات محروم هستیم و امروز ایجاد تشکل یکی ار بدهی ترین و شناخته شدن ترین حقوق مسلم ما کارگران در سرتاسر دنیا ست .

آنها نمی گذارند ما کارگران تشکل داشته باشیم . حافظان سرمایه به تشکل ها و تجمعات ما حمله می کنند، دستگیرمان می کنند تحویل دادگاه می دهند، وثیقه‌های سنگین تعیین می‌کنند و احکام زندان و شلاق برایمان صادر می کنند.

خواست آزادی کلیه کارگران زندانی در ایران، خواست کل طبقه کارگر است. کارگران زندانی برای حفظ و دفاع از حق و حقوق و منافع کارگران و از میان برداشتن همه نا برابری های بشری و استثمار انسان از انسان و رهایی از فقر و بیکاری و بی حقوقی و رهایی از هر گونه ظلم و ستم و بی عدالتی که بر کارگران زحمتکش تحمیل شده زندانی هستند.

ما ضمن محکومیت دستگیری مهرداد صبوری و افشین ندیمی و نیز ضمن محکوم کردن تعیین وثیقه برای آزادی این فعالین کارگری، از تمام تشکل ها و نهادهای کارگری ایران و جهان می خواهیم به هر شیوه ممکن که لازم است برای آزادی فوری وبی قید و شرط تمامی کارگران زندانی اقدام نمایند.

دلنوشته زانیار مرادی از زندان رجایی شهر: دلم براي مريوان و درياچه زريبار تنگ شده است!

متن نامه زانیار مرادی که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را در اينجا می‌خوانید
...
چند روز است که خیلی به گذشته ام فکر می کنم، گذشته ای که پر از شادی و بازی های کودکانه، والدینم، دوستانم و همچنین زادگاه دیدنی و قشنگم مریوان بود. دلم برای تک تک آنها تنگ شده است.
شاید واقعا بعد از پنج سال دوری و درد و رنج، اعدام و خیلی مشکلات دیگر نتوانم خاطرات خود را به یاد بیاورم و یا شاید با همین خاطرات باشد که تا امروز توانسته ام خود را حفظ کنم.

دلم برای صدای دل نشین مادرانه ای که صبح ها با هزار امید و آرزو از خواب بیدارت می کند و با دستان محبت آمیزش نوازشت می کند تنگ شده است، اما در این پنج سال به جای آن نوازشها پوتینهایی را صبح زود جلوی سلول خود میبینیم که احساس میکنم که آمده اند که امروز من را قربانی کنند و به چوبه ی دار بسپارند. ای کاش می توانستم بار دیگر با پدرم بنشینم و چهره اش را هنگام خندیدن ببینم و مانند دو تا دوست قدیمی گپ بزنیم.


شاید این چیز هایی که میگویم در روز چندین بار برای هر انسان آزاده و دور از بند پیش بیاید اما تنها این خاطرات است که یک زندانی محکوم به اعدام میتواند با آنها زندگی کند و امید زندگی را دوباره به دست بیاورد.
دلم برای زادگاهم مریوان و همچنین دریاچه ی دلنشین آن زریبار تنگ شده است. نمی دانم این خاطرات تا کی و کجا با من خواهند ماند.
همه وقت به این فکر می افتم که شاید چند روز دیگر و یا شاید چند ساعتی دیگر باید این خاطرات شیرین را با خود به خاک بسپارم حس عجیبی به سراغم می آید و به خود می گویم ای کاش که اصلا بزرگ نمی شدم و تا آخر عمر در آغوش مهربانانه ی مادرم همچون کودکی که تمام فکرش بازی کردن است می ماندم نه این که بزرگ شوم و این دنیای بی رحم و پر از بی عدالتی را ببینم. دنیایی که آدمهایش به خاطر منافع خود حاظرند تن به هر ذلت و بی عدالتی بدهند.

امیدوارم این دردودلهایم با شما عزیزان باعث رنجش و آزارتان نشود، لازم دانستم این را بنویسم تا توانسته باشم با والدینم سخنی گفته باشم و بدانند که هنوز پشت این دیوارهای ترک برداشته و میله های زنگ زده ی زندان به یادشان هستم و هر دم دوستشان دارم.


زانیار مرادی زندانی سیاسی محکوم به اعدام
زندان رجایی شهر ۲۹/۹/۹۲


کميته بين المللي عليه اعدام از همگان ميخواهد بهر طريق ممکن٬ به حکم اعدام زانيار و لقمان مرادي اعتراض کنند و خواهان لغو فوري حکم اعدام اين دو نفر شوند.