۱۳۹۲ فروردین ۸, پنجشنبه

فحشا در جامعه ای اسلامی !



امروزه در جامعه ایران که حاکمیتی با وصف "اسلامی" را تجربه مى کند گسترش پدیده فحشا از معضلات بنیادی محسوب می شود.
با این حال می توان از این پدیده به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی یاد کرد و علل آن را در اختلال در نظام اجتماعی و گسیختگی موجود در سازمانها نهادها و گروه های اجتماعی همچون خانواده جستجو کرد.

در ایران علاوه بر اینکه از دید فرهنگی و اخلاقی موضوع و کانسپت فحشا کاملن مردود شمرده می شود از دیدگاه مذهبی نیز با این پدیده به شدت برخورد به عمل آمده و معمولن با مجازات های بسیار سنگین همراه است. با این همه تعداد زنانی که به خود فروشی روی می آورند نه تنها کاهش نیافته که با بالا رفتن خط فقر و طلاق و بی سر و سامانی و کمرنگ شدن هنجارهای مدنی و معنوی روز به روز در حال افزایش است.
.
از آن سو علی رغم نگاه منفی و تحقیر امیز به مقوله خودفروشی زنان ما شاهد استقبال رفتاری از این پدیده توسط مردان به صورت علنی و غیر علنی می باشیم. اساسن یکی از اختلالات رفتاری جامعه به طور کلی تناقض های بنیادی مابین باورهای دینی و فرهنگی و اجتماعی و گفتار و رفتار اعضای جامعه است. به این صورت که آنچه در گفتار به عنوان ناهنجاری محسوب می شود الزامن در رفتارهای فردی منعکس نمی شود. این تناقض درونی و بیرونی در لایه های دیگر جامعه نیز مشهود می باشد .

بنابراین ماامروزه با با تناقض هاس ریشه ای در تعریف ناهنجاری های اجتماعی مانند فحشا رو به رو هستیم و افرادی که شاید هنوز مرتکب خودفروشی نشده اند ولی برای ارضای نیازهای خود از لحاظ مادی و حتی احساسی پا به مسیر فحشا می گذارند توسط اعضای جامعه و گاه حتی کسانی که وارد این معامله می شوند نیز برچسب می خورند. مبحث برچسب زنی و یا (labeling) در روانشناسی به عنوان کانسپتی شناخته شده در گسترش برخی ناهنجاریهای اجتماعی شناخته شده است.

بطور خلاصه نظریه‌پردازان برچسب زنی می‌گویند که پاسخ یا عکس‌العمل اجتماع به یک عمل، نه خود رفتار، انحراف مشخص و تعریف می‌کند، هنگامی که رفتار مردم به عنوان رفتاری که از هنجارهای متعارف دور است، ارزیابی شد این کار «زنجیره‌ای از عکس‌العملهای اجتماعی را سبب می‌شود» و دیگر افراد این رفتار را تعریف کرده، ارزیابی می‌کنند و برچسب بر آن می‌زنند. انحراف بستگی به این دارد که یک جامعه چه قوانینی را انتخاب می کند و در چه موقعیت‌ها و در مورد چه افرادی مورد تأکید قرار می دهد.

اهمیت عمده ناظران اجتماعی این است که آیا عمل فرد به عنوان منحرف برچسب می‌خورد یا نه. پس به نظارت اجتماعی، ماهیت قوانین و برچسبهایی که به افراد زده می‌شود توجه شده است. برچسب زدن به افرادی که پا به مسیر فحشا می گذارند با عناوین «فاحشه، خودفروش و غیره» سبب می شود که شخص تصویر داده شده از سوی‌ دیگران را بپذیرد و براساس آن تصویر شخصی‌ خود را تغییر دهد و خود انگاره ناهنجار در وی شکل گرد. رفتار مجرمانه‌ای که در بسترِ یک خود انگاره نامجرمانه به علل مختلف زیستی‌، روانشناسی‌ و جامعه شناسی‌ روی می دهد، انحراف اولیهاست؛ ولی‌ رفتارِ مجرمانه‌ای که در بستر یک خود انگاره مجرمانه ارتکاب می‌یابد انحراف ثانوی و فرایند آن انحراف بیشتر و تقویت رفتار فرد منحرف به عنوان واکنشی نسبت به نشان دار شدن است. بنابر این منزوی کردن و برچسب زدن بر افرادی که خود قربانیان جامعه‌ای ناسالم هستند، سبب ایجاد انشعابی با دید منِ «خوب» و اوِ «بد» می شود و این افراد را حتی پیش از اینکه وارد مرحله خودفروشی شوند به انزوا سوق داده و احتمال افزایش رفتارهای ناهنجار اجتماعی مانند فحشا و اعتیاد را بیشتر می کند. عدم پذیرش اجتماعی را می توان یکی از علل تداوم اینگونه ناهنجاریها شمرد.

خودفروشی و یا ( prostitution ) یک مشکل جدی در جامعه است که باید آن را به عنوان واقعیت جامعه پذیرفت و تعامل ساده انگارانه و یا برخورد احساسی و غیر منطقی پایه های شناختی رفتاری آن به ویژه در شرایط کنونی می تواند اثرات تخریبی مضاعفی بر پیکره جامعه وارد نماید.

در مورد مقوله فحشا باید متذکر بود که فشارهای ساختاری در محیط مانند فقر از علل اصلی گرایش افراد به این پدیده می باشد ولی نقش اجتماعی اعضای دیگر جامعه را نیز تمی توان نادیده گرفت.

خودفروشی از منظر روانشناسی نوعی خشونت علیه خود فرد محسوب می شود که در نوع حاد خود به نوعی خودآزاری جسمی مبدل می شود. عزت نفس فرد به صورت جدی تحت تاثیر قرار گرفته و فرد از چهارچوب هنجارهای اجتماعی به بیرون رانده می شود. باید توجه داشت که در بسیاری مواقع فحشا و خودفروشی ریشه های عمیق روانشناسی داشته که گاهی تنها به دلیل فقر و بیکاری و فشارهای اجتماعی قابل توضیح نیست. با اینکه فحشا و خودفروشی به عنوان یک معضل اجتماعی شناخته شده است عوامل فردی و احساسی فرد نیز باید در نظر گرفته شود چرا که چنین پدیده ای پیچیده تر از آن است که توسط یک تئوری جامعه شناسی و یا روانشناسی بررسی شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر