حق به فرد در جامعه اعطا میشود و تنها شرط اعطای این حقوق عضویت در جامعه است و نه چیز دیگری. به محض عضویت، فرد از تمامی حقوقی که بر مبنای آزادی قرار دارند بر خوردار خواهد شد با صرف نظر از جنسیت، نژاد و قومیت، پیش زمینهٔ خانوادگی، مذهب Aعقیده، فرهنگ و به طور کل تمامی ویژگیهای فردی
هیچ ویژگی فردی نمیتواند موجب سلب حقوق از فرد شود ،بنابراین بايستي ،حقوق زنان را نیز در بر داشته . يعني زنان مانند مردان از تمامی حقوق مبتنی بر آزادی مانند آزادی پوشش، روابط جنسی و خصوصی، حق مالکیت و ارث برخوردار باشند.
يعني همهٔ افراد، زن یا مرد، میبایست این آزادی و فرصت را داشته باشند تا مسئولیتهای اجتماعی را برعهده بگیرند (مانند مشارکت در حکومت و یا حق رای). و اگر هم به خاطر محرومیت هاي فردي مثل ویژگیهای نژادی، جنسی و به طور کل ویژگیهای شخصی، از امکانات و احراز مسئولیتها در جامعه برخوردار نباشد تبعیض ناميده مي شود.
بنابراین دربارهٔ حقوق زن دو بحث وجود خواهد داشت:
۱. عدم آزادی زنان
۲. تبعیض برعلیه زنان
ما در دنیایی زندگی میکنیم که تنها در برخی از کشورها آزادی زنان به رسمیت شناخته شده است و بدتر اینکه در معدودی از كشورها تبعیض آشکار برعلیه زنان وجود ندارد
۱. در یک جامعهٔ مدرن زن یا مرد،از تمامی حقوق مبتنی بر اصل آزادی برخوردار هستند. در کشورهای پیشرفتهٔ غربی به زن به چشم فرد نگریسته میشود و ادعا میشود تا جایی که مردان آزاد هستند زنان نیز این حقوق مبتنی بر آزادی را دارند. اما در حکومتهای مستبد مانند جمهوری اسلامی آزادی انسانها اولویت نخست را دارد و صحبت از تبعیض و یا قوانین تبعیض آمیز در جایی که اصلا اصل آزادی انسانها بر قوانین حکمفرما نیست، مضحک و منحرف کننده است.
۲. در وهلهٔ دوم زنان میبایست مثل مردان قادر به احراز مسئولیت و حق رای باشند. در کشورهای پیشرفته تبعیض در حق راي زنان تقریبا برچیده شده است یا حداقل به طرز قابل قبولی کاهش یافته است.
آما با تمام اين صحبتها باز هم زنان در جامعه از دستمزد کمتری برخورداراند، استقلال اقتصادی ندارند و در نتیجه وابستگی اقتصادی باعث ميشه كه انها شرايط سخت و ستمگر چه در خانه و چه در محیط کار قبول كنند. کار خانگی و زایش و پرورش کودکان، تمامی جوانی و فرصتهای خوب زندگی را از زنان میگیرد و در نتیجه فرصتی برای شکوفایی استعدادهای خود نخواهند داشت. از جذابیت جنسی زنان در محیط کار سواستفاده میشود، و خيلي بيشتر از مردان در مقابل خشونت خانگی یا عمومی آسیب پذیر هستند، به چشم کالای جنسی به آنها نگاه میشود و به همین دلیل مجبور به کارهایی میشوند که تمایلی به آنها ندارند (مانند روسپیگری یا ازدواج با افراد ثروتمند).
حتی در جوامعی که زنان از همان آزادی مردان برخورداراند و مثل مردان نیز میتوانند در جامعه مشارکت کنند، باز مشکلات فوق وجود دارد. به نظر شما مشکل کجاست؟ ریشهٔ تمامی این مشکلات به نظر من کار خانگی زنان است
کار بیمزد زنان در خانه باعث میشود که آنها استقلال اقتصادی نداشته باشند و در نتیجه شرایط سخت و ستمگر یا خشونت خانگی را تحمل کنند و یا به خاطر تربیت فرزندان از مشارکت در جامعه محروم بمانند، به نظر من زنان باید تلاش کنند از خانه بیرون آمده و حرفهای به جز خانه داری داشته باشند تا تمامی مشکل کار بیمزد خانگی حل میشود و زنان با کار بیرون از خانه استقلال اقتصادی بدست میآورند
کار کردن زنان در بیرون از خانه برای زنان کارگر هیچ فایدهای ندارد چون به خاطر همین کار بیمزد در خانه، زنان به عنوان کارگرانی بسیار ارزانتر از مردان
استخدام میشوند. چرا؟ چون زنان به عنوان یک شاغل دوم خانواده، هزینهٔ نگه داری کل خانواده را برعهده ندارد و سرمایه داران با علم به این قضیه، میتوانند آنان را با مزدهای کمتر استخدام کنند و در نتیجه زنان با بیرون رفتن از خانه بیش از قبل استثمار میشوند (و با این حال وظیفهٔ کار خانگی آنها نیز از بین نمیرود و در هر حال آنها مجبوراند در کار خانه مشارکت کنند) از این رو چه زنان در خانه کار کنند و چه بیرون از خانه، برد در هر دو حالت برای سرمایه داران است.
اگر خيلي دقيق تر به رسانه ها ويا اخبارهاي كه از زنان حمايت مي كنند گوش كرده باشيد متوجه ميشيد كه زنان در پوشش، انتخاب سبک زندگی، گزینش همسر یا شریک جنسی، برخورداری از فرزند و سقط جنین و... آزاد هستند اما در رسانهها از کار بیمزد خانگی حرفی زده نمیشود. زنان هنوز هم کارگران رایگانی در خانه هستند که به طور غیرمستقیم برای سرمایه داران کار میکنند. صحبت از آزادی واقعی زنان تا زمانی که کار خانگی مزد داده نمیشود، تنها تظاهر و ریاکاری است.
هیچ ویژگی فردی نمیتواند موجب سلب حقوق از فرد شود ،بنابراین بايستي ،حقوق زنان را نیز در بر داشته . يعني زنان مانند مردان از تمامی حقوق مبتنی بر آزادی مانند آزادی پوشش، روابط جنسی و خصوصی، حق مالکیت و ارث برخوردار باشند.
يعني همهٔ افراد، زن یا مرد، میبایست این آزادی و فرصت را داشته باشند تا مسئولیتهای اجتماعی را برعهده بگیرند (مانند مشارکت در حکومت و یا حق رای). و اگر هم به خاطر محرومیت هاي فردي مثل ویژگیهای نژادی، جنسی و به طور کل ویژگیهای شخصی، از امکانات و احراز مسئولیتها در جامعه برخوردار نباشد تبعیض ناميده مي شود.
بنابراین دربارهٔ حقوق زن دو بحث وجود خواهد داشت:
۱. عدم آزادی زنان
۲. تبعیض برعلیه زنان
ما در دنیایی زندگی میکنیم که تنها در برخی از کشورها آزادی زنان به رسمیت شناخته شده است و بدتر اینکه در معدودی از كشورها تبعیض آشکار برعلیه زنان وجود ندارد
۱. در یک جامعهٔ مدرن زن یا مرد،از تمامی حقوق مبتنی بر اصل آزادی برخوردار هستند. در کشورهای پیشرفتهٔ غربی به زن به چشم فرد نگریسته میشود و ادعا میشود تا جایی که مردان آزاد هستند زنان نیز این حقوق مبتنی بر آزادی را دارند. اما در حکومتهای مستبد مانند جمهوری اسلامی آزادی انسانها اولویت نخست را دارد و صحبت از تبعیض و یا قوانین تبعیض آمیز در جایی که اصلا اصل آزادی انسانها بر قوانین حکمفرما نیست، مضحک و منحرف کننده است.
۲. در وهلهٔ دوم زنان میبایست مثل مردان قادر به احراز مسئولیت و حق رای باشند. در کشورهای پیشرفته تبعیض در حق راي زنان تقریبا برچیده شده است یا حداقل به طرز قابل قبولی کاهش یافته است.
آما با تمام اين صحبتها باز هم زنان در جامعه از دستمزد کمتری برخورداراند، استقلال اقتصادی ندارند و در نتیجه وابستگی اقتصادی باعث ميشه كه انها شرايط سخت و ستمگر چه در خانه و چه در محیط کار قبول كنند. کار خانگی و زایش و پرورش کودکان، تمامی جوانی و فرصتهای خوب زندگی را از زنان میگیرد و در نتیجه فرصتی برای شکوفایی استعدادهای خود نخواهند داشت. از جذابیت جنسی زنان در محیط کار سواستفاده میشود، و خيلي بيشتر از مردان در مقابل خشونت خانگی یا عمومی آسیب پذیر هستند، به چشم کالای جنسی به آنها نگاه میشود و به همین دلیل مجبور به کارهایی میشوند که تمایلی به آنها ندارند (مانند روسپیگری یا ازدواج با افراد ثروتمند).
حتی در جوامعی که زنان از همان آزادی مردان برخورداراند و مثل مردان نیز میتوانند در جامعه مشارکت کنند، باز مشکلات فوق وجود دارد. به نظر شما مشکل کجاست؟ ریشهٔ تمامی این مشکلات به نظر من کار خانگی زنان است
کار بیمزد زنان در خانه باعث میشود که آنها استقلال اقتصادی نداشته باشند و در نتیجه شرایط سخت و ستمگر یا خشونت خانگی را تحمل کنند و یا به خاطر تربیت فرزندان از مشارکت در جامعه محروم بمانند، به نظر من زنان باید تلاش کنند از خانه بیرون آمده و حرفهای به جز خانه داری داشته باشند تا تمامی مشکل کار بیمزد خانگی حل میشود و زنان با کار بیرون از خانه استقلال اقتصادی بدست میآورند
کار کردن زنان در بیرون از خانه برای زنان کارگر هیچ فایدهای ندارد چون به خاطر همین کار بیمزد در خانه، زنان به عنوان کارگرانی بسیار ارزانتر از مردان
استخدام میشوند. چرا؟ چون زنان به عنوان یک شاغل دوم خانواده، هزینهٔ نگه داری کل خانواده را برعهده ندارد و سرمایه داران با علم به این قضیه، میتوانند آنان را با مزدهای کمتر استخدام کنند و در نتیجه زنان با بیرون رفتن از خانه بیش از قبل استثمار میشوند (و با این حال وظیفهٔ کار خانگی آنها نیز از بین نمیرود و در هر حال آنها مجبوراند در کار خانه مشارکت کنند) از این رو چه زنان در خانه کار کنند و چه بیرون از خانه، برد در هر دو حالت برای سرمایه داران است.
اگر خيلي دقيق تر به رسانه ها ويا اخبارهاي كه از زنان حمايت مي كنند گوش كرده باشيد متوجه ميشيد كه زنان در پوشش، انتخاب سبک زندگی، گزینش همسر یا شریک جنسی، برخورداری از فرزند و سقط جنین و... آزاد هستند اما در رسانهها از کار بیمزد خانگی حرفی زده نمیشود. زنان هنوز هم کارگران رایگانی در خانه هستند که به طور غیرمستقیم برای سرمایه داران کار میکنند. صحبت از آزادی واقعی زنان تا زمانی که کار خانگی مزد داده نمیشود، تنها تظاهر و ریاکاری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر